بنابراين، اگر كسي در متن دنيا كارماندني ميكند، اين كار، كار آخرت است. حضرت علي(عليهالسلام) از خداي سبحان ميخواهد كه از همگان بينيازش كند و آبرويش را با بينيازي حفظ كند تا نياز به ديگران موجب سقوط شخصيت او نگردد؛ «اللهم صن وجهي باليسار ولاتبذل (تبتذل) جاهي بالإقتار فأسترزق طالبي رزقك وأستعطف شرار خلقك»[1].
براي رسيدن به آنچه نزد خداست، چارهاي جز ترك متاع فريب نيست و اين ترك «زهد» نام دارد. زهد به معناي ترك دنيا نيست، بلكه به معناي بيرغبتي به آن است و چون بيرغبت بودن تمرين طلب ميكند، نخست انسان بايد متاع نيرنگ را ترك كند، آنگاه كمكم در آن بيرغبت شود و براي بيرغبتي معرفت لازماست.
اگر انسان بداند كه چيزي مايه فريب است و بعد از سلب حيثيت او را رها ميكند، آن را ترك ميكند. زهد صِرف ترك نيست، بلكه تركِ آميخته با بيرغبتي است و ترك نخستين قدم زهد است، چنانكه در قرآنكريم در قصّه حضرت يوسف(عليهالسلام) آمده است: (...وكانوا فيه من الزهدين)[2]؛ آنان در خريد يوسف بيرغبت بودند.
اميرالمؤمنين(عليهالسلام) نيز ميفرمايند:
«زهدك في راغب فيك نقصان حظٍّ ورغبتك في زاهد فيك ذلّ نفسٍ»[3]؛ بيرغبتي تو نسبت به كسي كه به تو علاقهمند است، دليل كمي بهره تو است و رغبت تو به كسي كه او نسبت به تو بيميل است، عامل خواري توست. بنابراين، زهد نسبت به يك چيز به معناي بيرغبتي به آن است.
[1] ـ نهج البلاغه، خطبه 225. [2] ـ سوره يوسف، آيه 20. [3] ـ نهج البلاغه، حكمت 451.