هر چند غوطهوري در زندگي دنيا و دلبستگي به آن مذموم است و انسان را از هدف آفرينش، يعني لقاي حق باز ميدارد،ولي ترك افراطي دنيا نيز مطلوب نيست و مانع رشد و تكامل انسان است. از بدعتهاي زشت مسيحيان در زمينه ترك دنيا، تحريم ازدواج براي مردان و زنان تارك دنيا و نيز توصيه به انزواي اجتماعي و پشت پا زدن به وظايف انسان در جامعه و نيز انتخاب صومعهها و ديرهاي دور افتاده، براي عبادت و زندگي در محيطي دور از اجتماع بود. حال آنكه انسان موجودي اجتماعي است و تكامل معنوي و مادي او نيز در زندگي جمعي به دست ميآيد. از اينرو، هيچ يك از اديان آسماني اين حقيقت را نفي نميكند.
خداوند غريزه جنسي را براي حفظ نسل آفريده است و هر چيزي كه به طور مطلق آن را نفي كند، باطل است. زهد اسلامي كه به معناي بيرغبتي نسبت به دنيا و حذف تجملات و عدم اسارت در چنگال مال و مقام است، هيچ ارتباطي به رهبانيت ندارد. قرآن كريم درباره برخي از مردم ميفرمايد:
(قل هل ننبّئكم بالأخسرين أعملاً * الذين ضلّ سعيهم في الحيوة الدنيا وهم يحسبون أنّهم يحسنون صنعاً)[1]؛ بگو آيا به شما خبر دهم كه زيانكارترين مردم چه كساني هستند؛ آنان همان كساني هستند كه تلاششان در زندگي دنيا گم شده است؛ ولي گمان ميكنند كه كار نيك انجام ميدهند.
حضرت علي(عليهالسلام) در ذيل آيه ياد شده ميفرمايد:
«هم الرهبان الذين حبسوا أنفسهم في السواري»؛ مصداق بارز آن رهبانها، تاركان دنيايند كه خود را در ارتفاعات كوهها و در بيابانها محبوس كردند و گمان دارند كه كار خوبي انجام ميدهند[2].
[1] ـ سوره كهف، آيات 103 ـ 104. [2] ـ كنزالعمال، ج 3، ح 4496.