اولياى الهى از پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله) و اوصيايش از آن جا كه در راه اسلام همه نوع [ 1ـ سنن ابن ماجه، ج 1، ص 474.
(2)2ـ ميزان الاعتدال، ج 2، ص 476; تهذيب التهذيب، ج 1، ص 444.
3ـ وفاء الوفاء، ج 2، ص 96. ]
فداكارى و جان فشانى داشته اند به همين خاطر براى همه مسلمانان تا روز قيامت الگو هستند. از طرف ديگر شكى نيست كه استفاده از كارهاى هنرى و روان كاوى براى تجديد عهد مردم به اسلام و زنده كردن اسلام توسط الگوها يكى از راه هاى بيدارى اسلامى است. كسى كه در طول عمرش يك بار يا بيشتر به مكه و مدينه مى رود و از نزديك آثار باقيمانده زمان صدر اسلام را زيارت مى كند و هم چنين بزرگان دين خود را با عظمت، شكوه و جلال مشاهده مى نمايد، به ياد فداكارى هاى آن بزرگان مى افتد
و عظمت و شكوه آنان در نظرش جلوه مى نمايد، گويا با خداى خود عهد و پيمان مى بندد كه در راه و مسير بزرگان دين قرار گيرد. اين يكى از راه هاى زنده نگه داشتن بزرگان دين است. كسى كه قبر، گنبد و بارگاه اولياى دين خود را مى بيند به آنان و تعاليمشان يقين حاصل مى كند.
مگر نه اين است كه مسيحيّت در برهه اى از زمان به جهت نداشتن آثار مسيح، در وجود آن حضرت شك كردند. مورّخ آمريكايى در كتاب «تاريخ تمدن» تاريخچه دويست سال تشكيك در حضرت مسيح(عليه السلام) را آورده است.
ناپلئون در سال 1808 ميلادى از يك نويسنده آلمانى به نام «ويلند» مى پرسد كه آيا او به تاريخى بودن حضرت عيسى(عليه السلام) معتقد است يا نه؟
امّا مسلمين در طول تاريخ خود از اين جهت، سر بلند و داراى افتخارند كه ما بزرگانى داريم كه بعد از گذشت قرن ها قبورشان براى ما معلوم است و هر چند وقت يك بار بر سر قبرشان رفته و با آنان عهد و پيمان مى بنديم كه در راه آنان خواهيم بود، راهى كه با پيمودن آن قطعاً به خدا و ثواب و بهشت او خواهيم رسيد.
بناء مسجد و ... در كنار قبور اوليا
بر قبور اوليا
عموم مسلمين ساختن مسجد در كنار قبور اولياى الهى را جايز شمرده و بدان عمل مى كنند. منتها به اين نيّت كه زمين و بقعه اى كه ولىّ خدا در آن مدفون است، متبرك مى باشد. امّا وهابيون، همان گونه كه ساختن گنبد و بارگاه بر قبور اولياى الهى را حرام مى دانند، ساختن مسجد در كنار قبور اوليا را نيز حرام دانسته و راهى به سوى شرك مى دانند. اينك اين موضوع را مورد بحث و بررسى قرار خواهيم داد:فتاواى وهابيون
ابن تيميه مى گويد: «پيامبر(صلى الله عليه وآله) حرام كرده كه قبور خود را مسجد قرار دهند، يعنى نبايد كسى در اوقات نماز به آن جا رفته و نماز و دعاى خود را در آنجا بخواند; اگر چهبه قصد عبادت خدا هم برود، زيرا آن مكان ها راهى براى شرك است، يعنى ممكناست كه انسان به خاطر صاحب قبر دعا و نماز خوانده و او را تعظيم و تكريم كند. لذا ساختن مسجد در كنار قبور اوليا حرام است. بنابراين اگر چه بناى مسجد فى نفسهمستحب است، ولى از آن جا كه اين عمل ممكن است برخى را به شرك وادار كند مطلقاًحرام است.» [(1)1 . القاعدة الجليلة، ص 22. ]
هم چنين در جايى ديگر مى گويد: «علماى ما قائل هستند كه ساختن مسجد بر قبور جايز نيست.»
قرآن و ساختن مسجد در جوار قبور اوليا
خداوند متعال در قضيّه اصحاب كهف مى فرمايد: {وَكَذلِكَ أَعْثَرْنا عَلَيْهِمْ لِيَعْلَمُوا أَنَّ وَعْدَ اللّهِ حَقُّ وَأَنَّ السّاعَةَ لا رَيْبَ فيها إِذْ يَتَنازَعُونَ بَيْنَهُمْ أَمْرَهُمْ فَقالُوا ابْنُوا عَلَيْهِمْ بُنْيانًا رَبُّهُمْ أَعْلَمُ بِهِمْ قالَ الَّذينَ غَلَبُوا عَلى أَمْرِهِمْ لَنَتَّخِذَنَّ عَلَيْهِمْ مَسْجِدًا;(2) «و باز مردم را بر حال اصحاب كهف آگاه ساختيم تا خلق خدا بدانند كه وعده خدا به حق بوده و ساعت قيامت بى هيچ شك خواهد آمد تا مردمى كه ميانشان در مورد آنها تنازع و اختلاف بود، رفع بشود. با اين همه بعضى گفتند: بايد گرد آنها حصار و بنايى بسازيم، خدا به حال آنها آگاه تر است. آنان كه بر واقع احوال آنهااطلاع يافتند، گفتند: البته برايشان مسجد بنا كنيم».
خداوند متعال در اين آيه به چگونگى اطلاع مردم از آنان اشاره كرده است. آنان در طريقه تكريم اصحاب كهف اختلاف داشتند; برخى معتقد بودند كه بر روى آنان ساختمانى ساخته شود يا ديوارى دور آنان كشيده شود. ولى غالباً پيشنهاد دادند كه در كنار آنان مسجدى ساخته شود.
فخر رازى مى گويد: برخى گفته اند: اين گروه كه پيشنهاد ساختن مسجد را دادند پادشاهان مسلمان و طرفداران اصحاب كهف بودند. برخى نيز معتقدند: آنان كه پيشنهاد مسجد را دادند رؤساى شهر بودند تا در آن جا عبادت كرده و آثار اصحاب كهف را به سبب آن مسجد باقى بدارند.
ابوحيان اندلسى مى گويد: «كسى كه پيشنهاد ساختمان را داد كافر از دنيا رفت و با اين عمل مى خواست مركزى براى كفر خود بسازد كه مؤمنين از اين عمل مانع شده و [(1)1 . زيارة القبور، ص 106.
2 . كهف(18) آيه 21.
(3)3 . مفاتيح الغيب، ج 21، ص 105. ]
پيشنهاد ساختن مسجد را دادند.»
ابوالسعود و زمخشرى نيز همين نظر را قبول كرده اند، يعنى پيشنهاد دهندگان ساختن مسجد در كنار جايگاه اصحاب كهف، مسلمين و مؤمنين بوده اند.
البته مى دانيم كه قرآن، كتاب قصه گويى صرف نيست، بلكه اگر داستانى را تعريف مى كند به منظور بهره بردارى مسلمانان از آن داستان است.
از آن جا كه خداوند متعال پيشنهاد دوم (ساختن مسجد در كنار اصحاب كهف) را رد نكرده و آن را مجراى شرك نمى داند، مى توانيم آن را دليل به امضا و تقرير عمل آنان بدانيم.