(3)3ـ الخلاف، ج 1، ص 286.
(4)4ـ النهاية ونكتها، ج 1، ص 290.
(5)5ـ تذكرة الفقهاء، ج 3، ص 47 ـ 49.
(6)6ـ مجمع الفائدة والبرهان، ج 2، ص 177.
ادله اهل سنت در مورد تثويب را مى توان به دو دسته تقسيم نمود: روايات رؤياى اذان و رواياتى كه در آنها به رؤيا و خواب اشاره نشده است.
1 ـ احمد بن حنبل به سند خود از عبدالله بن زيد بن عبدربه نقل مى كند: پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله)قصد داشت تا براى جمع كردن مردم براى نماز، ناقوس بزند ولى از اين امر كراهت داشت، چون موافق با نصارى وتأييد آنها حساب مى شد. او مى گويد: شبى در عالم رؤيا شخصى را ديدم كه دو لباس سبز بر تن داشت ودر دستش ناقوسى بود، به او گفتم: اى بنده خدا! ناقوس را مى فروشى؟ گفت: براى چه مى خواهى؟ گفتم مى خواهم با آن مردم را براى نماز دعوت نمايم.
او در جواب گفت: آيا نمى خواهى تا تو را به بهتر از ناقوس راهنمايى كنم؟ عرض كردم: آرى، شروع كرد به خواندن فصول اذان: «الله اكبر، الله اكبر» تا آخر اذان... صبح كه شد نزد رسول خدا(صلى الله عليه وآله)آمدم و جريان خواب را بر آن حضرت بازگو كردم. حضرت نيز امر نمودند تا مردم اذان بگويند. وبلال نيز اين گونه اذان مى گفت و رسول خدا(صلى الله عليه وآله)را به نماز دعوت مى كرد.روزى هنگام صبح بلال رسول خدا(صلى الله عليه وآله)را به نماز صبح دعوت كرد. به او گفته شد: رسول خدا(صلى الله عليه وآله)در خواب است. بلال با صداى بلند گفت: «الصلوة خير من النوم.» سعيد بن مسيب مى گويد: از آن هنگام اين جمله جزء اذان قرار گرفت.
احمد بن حنبل اين حديث را با سه سند در مسند خود آورده، كه در سند اول آن «زيد بن حباب بن ربان تميمى» است كه او را به كثرت خطا توصيف نموده اند.
در سند دوم «محمد بن اسحاق بن يسار» است كه اهل سنت به رواياتش احتجاج نمى كنند. يحيى بن معين مى گويد: نزد من ضعيف است و در حديث قوى نيست. نسائى [(1)1ـ مسند احمد، ج 4، ص 632.
(2)2ـ ميزان الاعتدال، ج 2، ص 100، رقم 2997. ]
نيز او را قوى نمى داند.(1) و در سند سوم «محمد بن ابراهيم بن حارث بن خالد تميمى»است كه احمد به حنبل او را تضعيف كرده است.
و راوى اخير آن نيز عبدالله بن زيد است كه رجاليون او را قليل الحديث مى دانند. ترمذى از بخارى نقل مى كند: تنها حديثى كه از او رسيده، حديث اذان است. حاكم مى گويد: صحيح آن است كه وى در احد كشته شده است، لذا تمام روايات او منقطع است.
2 ـ ابن سعد در طبقات الكبرى سندهايى را ذكر كرده كه همه آنها موقوفه است و قابل احتجاج نيست. هم چنين با سندى ذكر كرده كه در طريق آن مسلم بن خالد بن قرقره است كه يحيى بن معين او را تضعيف نموده و بخارى نيز او را منكر الحديث توصيف كرده است. ابوحاتم مى گويد: به احاديثش احتجاج نمى شود.
بخش دوم رواياتى است كه به طور مستقل در آن به تثويب اشاره شده است:1 ـ ابن ماجه به سندش از عبدالرحمن بن ابى ليلى از بلال نقل مى كند كه فرمود: رسول خدا(صلى الله عليه وآله)در اذان فجر به «تثويب» امر نمود...
لكن حديث منقطع است، زيرا ابن ابى ليلى متولد سال هفده است وبلال به سال بيست يا بيست و يك در شام از دنيا رفته است. پس چگونه ممكن است با كمى سن و دورى ديار از بلال حديث نقل كرده باشد؟!
2 ـ ابن ماجه به سند خود از سعيد بن مسيب از بلال نقل مى كند: من نزد پيامبر(صلى الله عليه وآله)آمدم تا او را به نماز صبح خبر دهم. ديدم كه او در خواب است. عرض كردم: الصلوة خير [ 1 . تهذيب الكمال ج 24 ص 423.
(2)2ـ تهذيب الكمال، ج 24 ص 304.
(3)3ـ تهذيب الكمال، ج 14، 541; سنن ترمذى، ج 1 ص 361 و تهذيب التهذيب، ج 5 ص 224.
(4)4ـ تهذيب الكمال، ج 27، ص 508، رقم 5925.
(5)5 . سنن ابن ماجه ج 1 ص 237 رقم 715. ]
من النوم، الصلوة خير من النوم» از آن موقع اين دو فصل جزء اذان قرار گرفت.
در اين حديث نيز انقطاع است، زيرا سعيد بن مسيب از بلال حديث نشنيده است.
3 ـ نسائى به سند خود از ابى محذوره نقل مى كند: من براى رسول خدا(صلى الله عليه وآله)اذان مى گفتم; در اذان فجر «الصلاة خير من النوم» را مى گفتم... .
در سند اين حديث ابى سليمان وجود دارد كه براى او شرح حالى در رجال ذكر نشده است.
4 ـ بيهقى در سنن خود از ابن قدامه از محمد بن عبدالملك بن ابى محذوره، از پدرش، از جدش نقل مى كند: رسول خدا(صلى الله عليه وآله)سنت اذان را اين گونه يادم داد... هرگاه نماز صبح بود بگو: «الصلاة خير من النوم.»
5 ـ همو به سند ديگر از ابى محذوره همين مضمون را نقل مى كند، ولى پدر و پسر (ابى محذوره و پدرش) هر دو غير معروفند، خصوصا ابومحذوره كه از آزاد شدگان در فتح مكه بوده و قبل از اسلام نيز از مؤلفة قلوبهم به حساب مى آمده است. وى از كسانى بود كه مؤذن رسول خدا(صلى الله عليه وآله) را مسخره مى نمود و به جهت استهزا ادايش را در مى آورد.
6 ـ ابوداود نيز به سند خود از حرث بن عبيد، از محمد بن عبدالملك بن ابى محذوره، از پدرش، از جدش همين مضمون را نقل مى كند.(4) ولى در سندش غير از ابى محذوره، عبدالملك است كه طبق نظر ابن قطان مجهول الحال است.
7 ـ همو به سند ديگرى نقل مى كند كه ضعف آن دانسته شد.
8 ـ ابوداود به سندش از ابراهيم بن اسماعيل از ابى محذوره نقل مى كند: رسول خدا فصل فصل اذان را به او ياد داد ودر آخر فرمود: در اذان فجر «الصلاة خير من [(1)1ـ همان مدرك، رقم 216.
(2)2ـ سنن بيهقى، ج 1 ص 421، باب التثويب فى الأذان.
(3)3ـ فتح العزيز، ج 3، ص 107.
4ـ سنن ابى داود، ج 1، ص 136، رقم 500.
(5)5ـ تهذيب التهذيب، ج 9 ص 317.
(6)6ـ سنن ابى داود، ج 1، ص 136 ـ 137، رقم 501. ]
النوم» مى گويى.
لكن در حديث غير از ابى محذوره، ابراهيم بن اسماعيل وجود دارد كه توثيق نشده، خصوصا اين كه احتمال انقطاع در سند وجود دارد.
9 ـ دار قطنى، همين موضوع را با سه سند نقل مى كند كه يكى از آنها از «انس» است، ولى انس آن را به پيامبر(صلى الله عليه وآله)نسبت نمى دهد. در سند دوم با وجود ضعف ديگر به جهت عبدالرحمن بن حسن، انقطاع وجود دارد، ابوحاتم مى گويد: به احاديث عبد الرحمن بن حسن احتجاج نمى شود.(2) و سند سوم با وجود ضعف در سند، از موضوع بحث خارج است.
10 ـ دارمى نيز در سنن خود از زهرى، از حفص بن عمر بن سعد مؤذن از اهلش چنين نقل مى كند: بلال براى بيدارى پيامبر(صلى الله عليه وآله)در صبح «الصلوة خير من النوم» را گفت واز آن موقع جزء اذان قرار گرفت.
لكن اين روايت نيز قابل اعتماد نيست به جهت زهرى كه تضعيف شده، وحفص بن عمر كه تنها همين روايت را دارد، علاوه بر اينها مشخص نيست كه «اهلش» كيست.
11 ـ مالك بن انس ـ امام مالكيه ـ روايت را به طريقى ديگر نقل مى كند، وى مى گويد: مؤذن نزد عمر بن خطاب آمد تا او را براى نماز صبح خبر دهد او را در خواب ديد گونه صدا زد: «الصلوة خير من النوم». عمر دستور داد اين جمله را براى نداى صبح جزء اذان قرار دهند.
شيعه اماميه بر عدم مشروعيت تثويب (الصلوة خير من النوم) دلايلى ذكر كرده اند كه به برخى از آنها اشاره مى شود:[(1)1ـ سنن ابى داود، رقم 502.
2ـ ميزان الاعتدال، ج 2 ص 556، رقم 4851.
(3)3ـ سنن دار قطنى، ج 1 ص 270.
(4)4ـ موطأ مالك، ص 78، رقم 8. ]
1 ـ روايات تثويب با يك ديگر متعارضند وامكان ارجاع همه به يك معنا وجود ندارد، زيرا:الف) در برخى مى گويد: عبدالله بن زيد در خواب ديد.
ب) در بعضى مى گويد: بلال آن را در اذان اضافه نمود و پيامبر(صلى الله عليه وآله) نيز تقرير كرد.
ج) در دسته اى ديگر مى گويد: عمر بن خطاب مؤذن را امر نمود تا آن را در اذان صبح قرار دهد.
د) در برخى مى گويد: پيامبر(صلى الله عليه وآله)به ابامحذوره تعليم داد.
هـ ) در برخى ديگر مى گويد: بلال در نماز صبح «حى على خير العمل» مى گفت، پيامبر(صلى الله عليه وآله)امر كرد كه به جاى آن «الصلاة خير من النوم» بگويد.
بااين اختلاف تعبيرها وتعارض فاحش نمى توان به متن آن براى تثويب تمسك كرد.
2 ـ اجماع شيعه اماميه بر عدم مشروعيت تثويب است، همان گونه كه شيخ طوسى (رحمه الله)در الخلاف(1) به آن اشاره كرده است.
3 ـ اهل بيت(عليهم السلام)كه اذان ملك را حكايت كرده اند، ذكرى از تثويب به ميان نياورده اند.
4 ـ شيخ طوسى(رحمه الله) در حديث صحيح از معاوية بن وهب نقل كرده كه از امام صادق(عليه السلام) درباره تثويب سؤال كردم كه بين اذان واقامه گفته مى شود؟ حضرت فرمود: ما آن را نمى شناسيم.
زيد نرسى از ابى الحسن(عليه السلام) نقل مى كند كه فرمود: «الصلوة خير من النوم، بدعت بنى اميه است واز اصل اذان محسوب نمى شود.»
5 ـ با تتّبع در سنت رسول خدا(صلى الله عليه وآله)پى مى بريم كه «الصلوة خير من النوم» را حضرت در اذان و اقامه نمى گفته است، بلكه حتى در زمان ابوبكر نيز گفته نمى شد، تا آن كه اين