تثويب (الصلوة خير من النوم) - شیعه شناسی و پاسخ به شبهات جلد 2

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

شیعه شناسی و پاسخ به شبهات - جلد 2

ع‍ل‍ی‌اص‍غ‍ر رض‍وان‍ی؛ [برای] حوزه نمایندگی ولایت فقیه در امور حج و زیارت

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

25 ـ على بن موسى الرضا(عليه السلام)

و نيز به سندش از فضل بن شاذان از امام رضا(عليه السلام) درباره اذان نقل كرده كه حضرت فرمود: «همانا اذان نداى به نماز در وسط اذان و دعوت به رستگارى و بهترين عمل است...»

26 ـ حسن بن يحيى بن حسين بن زيد بن على (ت260هـ )

حافظ علوى زيدى به سند خود از حسن بن يحيى نقل مى كند: «آل رسول خدا(صلى الله عليه وآله)اجماع كرده اند بر اينكه در اذان و اقامه «حىّ على خير العمل» بگويند.

3 ـ اجماع عترت

از مجموعه روايات فريقين استفاده مى شود كه اجماع اهل بيت بر جزئيّت «حىّ على خير العمل» در اذان و اقامه بوده است.

در حاشيه دسوقى آمده است: «علىّ(عليه السلام) در اذان و اقامه «حىّ على خير العمل» مى گفت، و جزئيّت اين جمله مذهب شيعه است.»

حافظ علوى مى گويد: على بن ابى طالب و حسن و حسين و عقيل بن ابى طالب و ابن عباس و عبدالله بن جعفر و محمّد بن حنفيه تا زنده بودند «حىّ على خير العمل» را در اذان مى گفتند و معتقد بودند كه هميشه در اذان بوده است.

علاّمه صلاح بن أحمد بن مهدى مى گويد: «اهل بيت اجماع نموده اند بر جزئيّت «حىّ على خير العمل» در اذان.»

[(1)1 . علل الشرايع، ص368، ح4، باب 89

(2)2 . من لا يحضره الفقيه، ج1، ص300، ح914

(3)3 . الأذان، ص91

(4)4 . حاشيه دسوقى، ج1، ص193

(5)5 . الأذان، ص109، الاعتصام، ج1، ص294

(6)6 . شرح الهدايه، ص294
]

چرا بلال بعد از پيامبر(صلى الله عليه وآله) اذان نگفت؟

از تاريخ استفاده مى شود كه بلال بعد از پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) براى احدى غير از اهل بيت(عليهم السلام) اذان نگفت. و براى آنكه دستگاه خلافت غاصب او را مجبور به اذان تحريف شده نكند به شام رفت و تا آخر عمر خود در آن ديار ماند.

اوزاعى نقل مى كند كه بلال به نزد عمر بن خطاب آمد و به او گفت: نماز نماز، چند بار تكرار كرد. عمر به او گفت: ما از تو به وقت نماز داناتريم. بلال به عمر گفت: هر آينه من داناترم به وقت از تو، زيرا تو از الاغ اهلت گمراه ترى.

از اينجا استفاده مى شود كه نزاع سياسى شديدى بين بلال از طرفى و ابوبكر و عمر و اتباع اين دو از طرف ديگر بوده است. از او تقاضا كردند كه: «حىّ على خير العمل» را از اذان حذف كرده و به جاى آن «الصلاة خير من النوم» را قرار دهد او قبول نكرد، لذا او را رها كرده و متّهم به ضعف ديد چشم و گير داشتن زبان كردند و به جاى او سعد قرظ و ابى محذوره را براى اذان انتخاب نمودند. و از طرفى احاديثى را جعل كرده به بلال نسبت دادند كه او در اذان «الصلاة خير من النوم» مى گفته است.

بلال از آنجا كه وضعيّت سياسى موجود در آن زمان را خوب درك مى كرده است و براى آنكه اذان او تأييد دستگاه خلافت نشود، مدينه را ترك كرده و به شام هجرت مى كند.

قوشجى حنفى در شرح تجريد مى گويد: «عمربن خطاب درخطبه اى خطاب به مردم گفت: اى مردم! سه چيز در عهد رسول خدا بوده ولى من از آنها نهى كرده و حرام مى كنم و هر كس انجام دهد او را عقاب مى نمايم: متعه زنان، حجّ تمتّع و حىّ على خير العمل».

علماى زيديه اتفاق دارند بر اينكه مانع از «حىّ على خير العمل» كسى جز عمر بن خطاب نبوده است.

[(1)1 . تاريخ دمشق، ج7، ص136، رقم 493، تهذيب الكمال، ج4، ص289، اسدالغابه، ج1، ص208

(2)2 . مختصر تاريخ دمشق، ج5، ص266 ـ 267

(3)3 . شرح تجريد، قوشجى، ص374

(4)4 . رجوع شود به كتاب الإحكام، ج1، ص84، الأذان، ص79 و...
]

حلبى مى گويد: «به سند صحيح رسيده كه «حىّ على خير العمل» در عهد رسول خدا(صلى الله عليه وآله)جزء اذان بوده است تا آنكه در زمان عمر از آن منع شد.»

تفتازانى در حاشيه خود بر شرح عضد بر «مختصر الاصول» ابن حاجب مى گويد: «حىّ على خير العمل» در عهد رسول خدا(صلى الله عليه وآله) جزء اذان بود، و اين عمر بود كه مردم را از قرائت آن منع كرد تا اينكه با اشتغال به نماز از جهاد باز نايستند.»

شوكانى مى گويد: «به طريق صحيح به اثبات رسيده كه «حىّ على خير العمل» در عهد رسول خدا(صلى الله عليه وآله) جزء اذان بوده و در مأذنه ها قرائت مى شده است تا زمان عمر كه از آن منع شد.»

از آنجا كه اصل قرائت به آن در زمان رسول خدا(صلى الله عليه وآله) ثابت بوده و دليلى بر نسخ آن به امر رسول خدا نيست لذا مى توان جزئيّت آن را به استصحاب نيز ثابت نمود.

اجتهاد عمر!!

اجتهاد و علتى كه براى نهى عمر از گفتن «حىّ على خير العمل» در اذان نقل مى كنند اين است كه او به جهت آن كه مردم با اشتغال فراوان به نماز از جهاد باز نمانند، از «حىّ على خير العمل» نهى كرده است. اين اجتهاد به دلايلى ناقص است، زيرا:اوّلاً: در زمان رسول خدا(صلى الله عليه وآله) ضرورت جهاد و دفاع، نسبت به زمان عمر بن خطاب بيشتر احساس مى شده است; در حالى كه رسول خدا(صلى الله عليه وآله) نه تنها از آن نهى نكرده، بلكه به آن امر نموده است.

ثانياً: بر فرض كه عمر به اين جهت نهى از «حىّ على خير العمل» كرده باشد; لكن مقطعى بوده و دائمى نيست. به عبارت ديگر، حكم ولائى است نه اصلى و دائمى، و هميشه موقع جهاد نيست. اكنون بايد پرسيد كه چرا اهل سنت به كلّى ـ چه در حال جهاد و چه درصلح ـ «حىّ على خيرالعمل» راازاذان برداشتهوبعداز«حىّ على الفلاح» نمى گويند؟

[(1)1 . السيرة الحلبية، ج2، ص98

(2)2 . مبادئ الفقه الإسلامى، ص38

(3)3 . نيل الأوطار، ج2، ص32

]


تثويب (الصلوة خير من النوم)

تثويب

يكى از مسائل اختلافى در مورد اذان «الصلوة خير من النوم» است كه از آن به «تثويب» تعبير شده است; كه غالب اهل سنت اين جمله را در فصل هاى اذان ـ در نماز صبح ـ مستحب مى دانند ولى شيعه اماميه به تبع اهل بيت عصمت وطهارت جزء اذان ندانسته، بلكه ذكرش را در اذان به عنوان جزئيت، مبطل اذان وبدعت مى دانند. و از اين جهت كه بدعت در دين است عنوان حرام نيز بر آن مترتب مى شود. از همين رو بنا به اهميت موضوع، به بحث و بررسى اين مسئله مى پردازيم.

معناى تثويب

تثويب از «ثاب يثوب» به معناى رجوع كردن است. فيروزآبادى مى گويد: «يكى از معانى تثويب دعوت به نماز و دوبار خواندن و دعوت كردن است. يكى ديگر از معانى آن اين است كه در اذان فجر دوبار «الصلاة خير من النوم» گفته شود.»

سنوى در حاشيه سنن نسائى مى گويد: «تثويب به معناى بازگشت به اعلام بعد از اعلام سابق است. واز آن جهت كه قول مؤذن «الصلاة خير من النوم» از اين معنا خالى نيست، لذا آن را تثويب مى نامند.»

[(1)1ـ قاموس المحيء ماده ثوب.

(2)2ـ السنن الكبرى، ج 2، ص 14.

]

علامه حلّى مى فرمايد: «تثويب به معناى رجوع است، مؤذن از آن جهت كه بعد از گفتن «حى على الفلاح» دوبار «الصلاة خير من النوم» مى گويد و با آن مردم را به نماز دعوت مى كند، لذا به آن تثويب مى گويند.»

فتواهاى علماى اماميه

علماى اماميه در اين مطلب اتفاق كرده اند كه تثويب كه همان گفتن «الصلاة خير من النوم» است در اذان صحيح نيست، و هرگز جزء اذان صبح نبوده است. اينك به برخى از فتواهاى اماميه اشاره مى كنيم:1 ـ سيد مرتضى(رحمه الله) مى گويد: «تثويب در اذان صبح بدعت است، واين امرى ثابت بوده واجماع اصحاب ما اماميه بر آن است.»

2 ـ شيخ طوسى(رحمه الله) مى فرمايد: «تثويب در اذان يا بعد از فراغ از آن، مستحب نيست و معناى آن اين است كه مؤذن در تمام نمازها «الصلاة خير من النوم» بگويد.»

همچنين در كتاب النهاية آمده است: «تثويب در اذان جايز نيست و هرگاه مؤذن قصد بيدار كردن مردم را داشته باشد، مى تواند با تكرار فصول اذان اين هدف را به انجام رساند.»

3 ـ علامه حلى(رحمه الله) مى فرمايد: «تثويب نزد ما بدعت است، ومعناى آن اين است كه مؤذن در نمازهاى خويش «الصلوة خير من النوم» بگويد.»

4 ـ محقق اردبيلى(رحمه الله) مى گويد:«تثويب بدين دليل بدعت است كه در اخبار نبوى از آن ياد نشده است.»

[(1)1ـ تذكرة الفقهاء، ج 3، ص 50 ـ 51.

(2)2ـ مسائل الناصريات، ص 181 ـ 182.]

/ 120