نقد روايات - شیعه شناسی و پاسخ به شبهات جلد 2

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

شیعه شناسی و پاسخ به شبهات - جلد 2

ع‍ل‍ی‌اص‍غ‍ر رض‍وان‍ی؛ [برای] حوزه نمایندگی ولایت فقیه در امور حج و زیارت

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

هم چنين ابوهريره نقل مى كند: هنگامى كه پيامبر(صلى الله عليه وآله) آمين مى گفت تمام كسانى كه پشت سر او بودند آمين مى گفتند، به حدّى كه صداى ضجّه در مسجد بلند مى شد.

[(1)1ـ وسائل الشيعه، ج 4، ص 752، كتاب الصلاة، باب عدم جواز التأمين فى آخر الحمد.

(2)2ـ همان.

(3)3ـ همان.

(4)4ـ المبسوء سرخسى، ج 1، ص 32.

(5)5ـ البناية، ج 2، ص 246.

(6)6ـ البناية، ج 2، ص 250.
]

و نيز نقل مى كند: هرگاه پيامبر(صلى الله عليه وآله) «غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ وَلاَ الضَّالِّينَ» را تلاوت مى نمود، آمين مى گفت به حدّى كه كسانى كه در صف اول جماعت بودند آن را مى شنيدند.

نقد روايات

اين روايات از ابوهريره نقل شده كه متهم ترين راويان حديث است.

ذهبى نقل مى كند كه عمر خطاب، ابوهريره را از نقل حديث منع كرد; حتى او را با تازيانه كتك زد و به او گفت: زياد از پيامبر نقل حديث كرده اى... اگر دست از نقل حديث از پيامبر برندارى تو را به قبيله ات (دوس) تبعيد خواهم كرد و يا به سرزمين قرده خواهم فرستاد.

ابن ابى الحديد از استاد خود ابوجعفر اسكافى نقل مى كند كه اميرالمؤمنين على بن ابى طالب(عليه السلام) فرمود: «آگاه باشيد همانا دروغ گوترين مردم ـ يا فرمود: دروغ گوترين زنده ها ـ بر رسول خدا(صلى الله عليه وآله) ابوهريره دوسى است.»

ابن قتيبه، حاكم، ذهبى و مسلم از عايشه نقل كرده است كه او به مكرّر مى گفت: «ابو هريره كذّاب است. او احاديث فراوانى را جعل نموده و به پيامبر(صلى الله عليه وآله) نسبت داده است».

تمام بزرگان معتزله و علماى مذهب حنفى روايات او را ردّ نموده و اعلام كرده اند كه هر حكم و فتوايى كه بر اساس روايتى از طريق ابى هريره صادر شده باشد باطل و غير قابل قبول است.

از ابوحنيفه نقل شده كه مى گفت: «تمام اصحاب پيامبر(صلى الله عليه وآله) نزد من ثقه و عادل اند و حديثى كه از طرق آنان به من رسيده صحيح و مورد قبول است، مگر احاديثى كه از طريق
[(1)1ـ همان.

(2)2ـ سير اعلام النبلاء، ج 2، ص 433 و ح 8، ص 106 و ابوهريره، محمود ابورية، ص 103.

(3)3ـ شرح ابن ابى الحديد، ج 4، ص 68، شرح خطبه 56.

(4)4 . معرفة الصحابة، حاكم، ترجمه ابى هريرة.

(5)5ـ شرح ابن ابى الحديد، ج 1، ص 360.
]

ابوهريره، انس بن مالك و سمرة بن جندب رسيده است كه مورد قبول من نيست، بلكه همه آنها نزد من مردود است.»

2 ـ روايات غير ابى هريره

روايات غير ابى هريره در باب تأمين را از كتب مختلف مورد بررسى قرار خواهيم داد:الف ـ روايات سنن ابن ماجه

1 ـ ابن ماجه به سند خود از على(عليه السلام) نقل مى كند كه فرمود: «از رسول خدا(صلى الله عليه وآله) شنيدم كه بعد از «وَلاَ الضَّالِّينَ» آمين گفت.»

لكن به تصريح بشّار عواد، سندش ضعيف است، زيرا حميد بن عبدالرحمن بن ابى ليلى كه حافظه اش جداً ضعيف است در سلسله سند آن قرار دارد.

شعبه مى گويد: من كسى بد حافظه تر از ابن ابى ليلى نديدم.(4)نيز در سند حديث ابن عدى واقع است كه ابوحاتم در حق او مى گويد: «او شيخى است كه به حديثش احتجاج نمى شود.»

2 ـ هم چنين به سند خود از عبدالجبار بن وائل از پدرش نقل مى كند كه فرمود: من با پيامبر(صلى الله عليه وآله) نمازگزاردم، هنگامى كه آن حضرت به «وَلاَ الضَّالِّينَ» رسيد آمين گفت.

بشار عوّاد در ذيل اين حديث نيز مى گويد: اسناد آن به جهت انقطاع ضعيف است، زيرا عبدالجبار بن وائل از پدرش حديث نشنيده است.

[(1)1ـ ابوهريره، ابوريه، ص 146.

(2)2ـ سنن ابن ماجه، ج 1، ص 278، باب الجهر بآمين.

(3)3ـ شرح سنن ابن ماجه، ج 2، ص 136، ح 854.

4ـ علل الدار قطنى، ج 3، ص 186.

(5)5ـ تهذيب التهذيب، ج 2، ص 190 و تهذيب الكمال، ج 5، ص 485.

(6)6ـ سنن ابن ماجه، ج 1، ص 287.

(7)7ـ شرح سنن ابن ماجه، ج 2، ص 137 و تهذيب الكمال، ج 16، ص 393.
]

بخارى مى گويد: بعد از وفات پدرش به شش ماه متولد شده است.

3 ـ نيز به سند خود از عايشه نقل مى كند كه پيامبر(صلى الله عليه وآله) فرمود: «يهود در هيچ چيزى مانند سلام و تأمين بر شما حسد نورزيد.»

اين سند نيز قابل احتجاج نيست، زيرا در طريق آن سهيل بن ابى صالح است كه ابن معين حديث او را حجّت نمى داند و ابوحاتم نيز درباره او مى گويد: حديث او نوشته مى شود، ولى به آن احتجاج نمى گردد.

4 ـ باز به سند خود از ابن عباس نقل مى كند كه رسول خدا فرمود: «بر هيچ چيزى مانند آمين يهود بر شما حسد نورزيد، پس زياد آمين بگوييد.»

بشّار عوّاد مى گويد: سند اين حديث نيز جداً ضعيف است بويصرى نيز مى گويد: سند اين حديث ضعيف است، زيرا بزرگان بر ضعف طلحة بن عمرو اتفاق نموده اند. پس طلحة بن عمرو متروك الحديث است و حديثش جداً ضعيف مى باشد.

ابن معين در تاريخش نقل مى كند: از يحيى شنيدم كه مى فرمود: طلحة بن عمرو ضعيف است.

ب ـ روايات ابى داود

1 ـ ابوداود به سند خود از وائل بن حجر نقل مى كند كه رسول خدا(صلى الله عليه وآله) هنگامى كه «وَلاَ الضَّالِّين» تلاوت مى نمود با صداى بلند آمين مى گفت.

لكن در سند او اختلاف است، زيرا ابن القطان سندش را به جهت وجود حجر بن
[(1)1ـ التاريخ الكبير، ج 6، ص 106.

(2)2ـ سنن ابن ماجه، ج 1، ص 278.

(3)3ـ تهذيب التهذيب، ج 4، ص 263، ترجمه سهيل.

(4)4ـ سنن ابن ماجه، ج 1، ص 278.

(5)5ـ شرح سنن ابن ماجه، ج 2، ص 138.

(6)6ـ تاريخ ابن معين، ج 1، ص 60.

(7)7ـ سنن ابى داود، ج 1، ص 246، كتاب الصلاة، باب التأمين و راء الامام.

]

عنبس كه فردى مجهول است ضعيف مى داند.

2 ـ نيز به سند ديگر از وائل بن حجر نقل مى كند كه پشت سر رسول خدا(صلى الله عليه وآله)نماز گزاردم كه شنيدم پيامبر با صداى بلند آمين گفت و نيز به طرف راست و چپ سلام داد به حدّى كه سفيدى صورت او را مشاهده نمودم.

در سند اين حديث نيز على بن صالح است كه صحيح علاء بن صالح است، همانگونه كه مزّى صاحب تهذيب الكمال مى گويد.(3) او كسى است كه در وثاقت او اختلاف است. بخارى مى گويد: او متابعت نمى شود. هم چنين ابن المدينى مى گويد: احاديث منكر را روايت كرده است.

3 ـ باز به سند خود از بلال نقل مى كند كه به رسول خدا عرض كردم: از من در گفتن آمين سبقت مگير.

در سند اين حديث نيز عاصم احول است كه ضعيف مى باشد.

4 ـ در حديث ديگرى به سندش از ابى زهير نقل مى كند كه پيامبر(صلى الله عليه وآله) فرمود: دعاى خود را به آمين ختم نماييد; زيرا در اين صورت به اجابت نزديك تر است.

در سند اين حديث نيز ابومصبح مقرائى است كه مجهول است، و لذا سند حديث ناتمام است.

ج ـ احاديث سنن ترمذى

1 ـ ترمذى به سندش از وائل بن حجر نقل مى كند كه از رسول خدا(صلى الله عليه وآله) شنيدم بعد از
[(1)1ـ عون المعبود، ج 2، ص 145.

(2)2ـ سنن ابى داود، ج 1، ص 246.

3ـ تهذيب الكمال، ج 22، ص 511، رقم 4572.]

/ 120