تكتف - شیعه شناسی و پاسخ به شبهات جلد 2

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

شیعه شناسی و پاسخ به شبهات - جلد 2

ع‍ل‍ی‌اص‍غ‍ر رض‍وان‍ی؛ [برای] حوزه نمایندگی ولایت فقیه در امور حج و زیارت

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

(4)4ـ تهذيب التهذيب، ج 8، ص 164، رقم 331.

(5)5ـ سنن ابى داود، ج 1، ص 246.

(6)6ـ تهذيب التهذيب، ج 6، ص 39، رقم 73.

(7)7ـ سنن ابى داود، ج 1، ص 246.

(8)8ـ عون المعبود، ج 4، ص 151.


قرائت «غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ وَلاَ الضَّالِّينَ» آمين گفت، در حالى كه صداى خود را به آن مى كشيد.

لكن در سند آن «بندار» است كه عده اى روايات او را حجت نمى دانند و فلاس او را متّهم به كذب شديد كرده است. عبدالله دورقى نيز مى گويد: يحيى به او توجهى نداشته و او را تضعيف مى نمود.

2 ـ باز به سند ديگر از ابوبكر محمّد بن ابان، از عبدالله بن نمير، از علاء بن صالح اسدى، از سلمة بن كهيل، از حجر بن عنبس، از وائل بن حجر، روايتى به همين مضمون نقل كرده است كه معارض با روايت شعبه از سلمة بن كهيل از حجربن عنبس از علقمة بن وائل از پدرش است، زيرا در ذيل آن آمده است كه پيامبر(صلى الله عليه وآله) با صداى آهسته آمين گفت.

پس حديث از حيث متن مبتلا به اضطراب شديد است و اضطراب نيز مضرّبه اعتبار حديث مى باشد.

نتيجه اينكه: تمام رواياتى كه در آنها ذكرى از تأمين و آمين گفته آمده، اشكال سندى دارد. همچنين روايات از لحاظ دلالت مضطرب مى باشند زيرا برخى از آنها مربوط به تأمين بعد از فاتحة الكتاب در نماز نيست و اصلا ذكرى از نماز در آن روايات نشده است، تنها مطلبى كه اين گونه روايات دارند آمين گفتن پس از دعا است.

[(1)1ـ سنن ترمذى، ج 2، ص 27، ح 248، باب ماجاء فى التأمين.

(2)2ـ ميزان الاعتدال، ج 3، ص 490، قم 7269.

(3)3ـ سنن ترمذى، ج 2، ص 28.

]


تكتف

(دست بر روى دست گذاردن در حال قيام)

موضوع فوق، از جمله مسائلى است كه بين مذهب اهل بيت(عليهم السلام) و برخى از مذاهب فقهى ديگر، مورد اختلاف است. اين مسئله در بين فقهاى اسلامى با تعبيرهاى گوناگون مطرح شده است. كه گاه از آن به «تكفير» يعنى پوشاندن دست، و گاه «قبض» يعنى بستن دست ها ياد شده است، ولى تمام اين تعبيرها به يك معنا اشاره دارد، و آن اين كه: نمازگزار در حال قيام دست راست خود را بر روى دست چپ خود قرار دهد، بالاى ناف يا پايين آن. ما در اين بحث در صدديم با مراجعه به منابع استنباء حكم مسئله را بررسى كنيم.

تبيين محل نزاع

همه مسلمانان با اختلافِ مذاهب شان بر اصلِ اين مسئله اتفاق دارند كه تكتف در نماز واجب نيست، ولى در عين حال از جهاتى ديگر با يك ديگر اختلاف كرده اند:ـ برخى مطلقاً قائل به استحباب هستند، چه در نماز واجب و چه در مستحب، كه اين قول حنفيه، شافعيه و حنابله است. و بنابر نقل نووى: قول ابوهريره و عايشه و برخى ديگر از صحابه، و جماعتى از تابعين، امثال: سعيدبن جبير، نخعى، ابومجلد و تعدادى از فقها، از قبيل: سفيان، اسحاق، ابوثور، داود، و جمهور علما است.

[(1)1 . المجموع، ج 3، ص 313.

]

ـ برخى ديگر، قائل به جواز در نماز مستحبى و كراهت در نماز واجب اند. اين قول را ابن رشد قرطبى از امام خود مالك نقل كرده است.

ـ قول سوّم تخيير بين وضع و ارسال است. اين قول را نووى از اوزاعى روايت كرده است.

ـ رأى چهارم حرمت و مبطليّت براى نماز است كه اين رأى مشهور اماميه در مسئله مى باشد و حتى سيّد مرتضى(رحمه الله) در آن ادعاى اجماع نموده است.

نووى نقل مى كند كه عبدالله بن زبير و حسن بصرى و نخعى و ابن سيرين قائل به ارسال بوده و از تكتف منع مى كردند.

راويان احاديث تكتف

در كتاب هاى اهل سنت، روايان «تكتف»، دوازده نفر از صحابه اند كه عبارتند از:سهل بن سعد، وائل بن حجر، هلب طائى، عبدالله بن مسعود، جابربن عبدالله، على بن ابى طالب(عليه السلام)، ابى هريره، غضيف بن حارث، عبدالله بن زبير، طاووس يمانى، عبدالكريم بن ابى مخارق بصرى، محمدبن ابان انصارى، عقبة بن صهبان، غزوان بن جرير، نافع از ابن عمر و ابن جرير ضبّى.

حديث سهل بن سعد
ديگرى در مسند احمد و سومى در صحيح بخارى است;(6) به اين مضمون «ابوحازم از
[(1)1 . بداية المجتهد، ج 1، ص 137.

(2)2 . المجموع، ج 3، ص 312.

(3)3 . الانتصار، ص 142.

(4)4 . المجموع، ج 3، ص 311.

5 . موطأ مالك، ح 340.

6 . مسند احمد، ح 21782 و صحيح بخارى، ح 698.
]

سهل بن سعد نقل مى كند: مردم امر شده اند تا در نماز دست راست را بر روى دست چپ قرار دهند. ابوحازم مى گويد: من اين مطالب را نمى دانم مگر اين كه شنيده ام به رسول خدا(صلى الله عليه وآله) نسبت داده مى شود.

نقد حديث

ـ سهل بن سعد تصريح نكرده كه امر كننده رسول خدا(صلى الله عليه وآله) بوده است، بلكه تنها فهم و برداشت ابوحازم است.

ـ راوى اساسى اين حديث مالك بن انس است، در حالى كه مى بينيم در اين قضيه شاگردان مالك اختلاف كرده اند، زيرا ولو جماعتى از شاگردان او قضيه را به همان نحو كه در موطأ آمده نقل مى كنند، ولى برخى ديگر از شاگردان مالك به شكلى ديگر نقل مى كنند.

در كتاب مدونة الكبرى چنين آمده است: «و قال مالك فى وضع اليمنى على اليسرى فى الصلاة، قال: لا أعرف ذلك فى الفريضهّ و كان يكرهه، ولكن فى النوافل اذا طال القيام فلابأس بذلك يعين به نفسه».

از اين كلام استفاده مى شود كه مالك بن انس تكتف را در نماز مكروه مى داند، مگر در نوافل به جهت رفع خستگى.

حديث وائل بن حجر

درباره موضوع تكتف هيجده حديث از وائل بن حجر رسيده است كه: يكى از آنها را مسلم، سه مورد را نسائى، سه مورد را ابوداود، يك مورد را ابن ماجه، هشت مورد را احمدبن حنبل و دو مورد ديگر را دارمى در سنن آورده است.(2) مضمون حديث چنين
[(1)1 . المدونة الكبرى، ج 1، ص 74.

2 . صحيح مسلم، ح 608; سنن نسائى، ح 877، 879 و 1248; سنن ابى داود، ح 621، 624 و 820; سنن ابن ماجه، ح 802; مسند احمد، ح 18091، 18097، 18099، 18111، 18115، 18116، 18118 و 18120 و سنن دارمى، ح 1213 و 1323.

]

است: وائل مى گويد: پيامبر(صلى الله عليه وآله) را ديدم كه هنگام ورود در نماز دست هايش را بالابرده و تكبير گفت، آن گاه پيراهنش را به خود پيچيده، و دست راست را روى دست چپ گذاشت. و هنگامى كه خواست به ركوع رود دو دستش را از ميان پيراهن بيرون آورده تكبير گفته و ركوع كرد.

نقد حديث

1 ـ روايات، متن آشفته اى دارند، زيرا در برخى از آنها آمده است: پيامبر(صلى الله عليه وآله) دست راستش را بر روى دست چپ خود گذارد و در دسته اى ديگر ذكر شده است: دست راست خود را روى كف دست چپ و مچ و ساعد خود قرار داد. و در بعضى نقل شده است: دست راست خود را بر دست چپ نزديك مچ قرار داد. و در برخى ديگر آمده است: دست راست خود را بر پشت دست چپ خود قرار داد. پس حديث از حيث متن مضطرب است، و پريشانى متن مضرّ به حديث است.

2 ـ اين حديث حاكى از سنت فعلى رسول خدا(صلى الله عليه وآله) است، و مى دانيم كه سنت فعلى مجمل است، و لذا دلالت براستحباب ندارد، شايد به جهت خاصّى، از قبيل: مرض و سرما حضرت اين گونه عمل كرده است. و با وجود اين احتمال ها نمى توانيم عمل پيامبر(صلى الله عليه وآله) را حمل بر سنت آن حضرت در نماز نماييم.

احتمال ديگرى كه در احاديث وائل بن حجر است آن كه ممكن است عمل رسول خدا(صلى الله عليه وآله) به جهت حفظ لباس در حال نماز باشد.

ترمذى از ابوهريره نقل مى كند: پيامبر(صلى الله عليه وآله) از افتادن لباس در حال نماز نهى فرموده است.

3 ـ در برخى از سندها، نام عبدالله بن جعفر بن نجيح سعدى وجود دارد كه بسيارى از رجاليّون او را مذمت كرده اند; براى نمونه: ابن معين مى گويد: او قابل اعتنا نيست.عمرو بن على مى نويسد: او ضعيف است. ابوحاتم مى گويد: احاديث او جداً از منكرات
[(1)1 . سنن ترمذى، ج 2، ص 217، ح 378.

]

/ 120