مهدويت - شیعه شناسی و پاسخ به شبهات جلد 2

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

شیعه شناسی و پاسخ به شبهات - جلد 2

ع‍ل‍ی‌اص‍غ‍ر رض‍وان‍ی؛ [برای] حوزه نمایندگی ولایت فقیه در امور حج و زیارت

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

(2)2 . تهذيب، ج 9، باب 36، ص 362.

3 . وسائل، ج 20، باب 10، كافى، ج 5; ص 346 و مرآة العقول، ج 2، ص 42.

4 . مرآة العقول، ج 2، ص 42.

5 . معجم رجال الحديث، ترجمه جعفر بن محمّد اشعرى.


حضرت درصدد اثبات قضيّه ازدواج امّ كلثوم نيستند، بلكه در مقام اثبات حكمى است كه مخالف با نظر اهل سنت است، زيرا آنان قائل بودند به اين كه عده زن شوهر مرده در غير خانه شوهر جايز نيست. حضرت براى اثبات جواز آن به خبر ام كلثوم كه اهل سنت نقل مى كنند، استدلال كرده است.

در نهايت بر فرض كه اين توجيهات صحيح نباشد اين روايات حمل بر تقيه و تهديد مى شود كه در برخى روايات نيز به آن تصريح شده است. خصوصاً اينكه در روايات تصريح نشده كه امّ كلثوم دختر فاطمه زهرا(عليها السلام) باشد، ممكن است كه از غير حضرت بوده است. در هر صورت با اين همه احتمالات اصل قضيّه و استدلال و تكيه كردن بر آن به عنوان تأييد خليفه دوّم، امرى نادرست است.

مهدويت

مهدويت در عصر حاضر

عده اى بر اين باورند كه طرح و بررسى موضوع مهدويّت در عصر غيبت امرى بى فايده است، زيرا اين موضوع مربوط به آينده بشر است ورخدادهاى آينده، امرى مجمل و مبهم است. امّا آنچه وظيفه ماست اين كه به وظايفمان در عصر و زمان خود عمل كنيم، چون هر عصر و زمانى مقتضيات خود را مى طلبد و از آن جا كه ما در عصر و زمان آينده نيستيم، درباره آن هم وظيفه اى نداريم.

پاسخ ما اين است: بحث و بررسى از آينده درخشانى كه در انتظار بشر است نه تنها بى فايده نيست بلكه آثار و فوايد بسيارى بر آن مترتّب است كه به برخى از آنها اشاره مى كنيم.

1 ـ مهدويّت راه گشايى به آينده بشريّت

مرحوم شهيد مطهرى مى فرمايد: «آرمان قيام و انقلاب مهدى(عليه السلام) يك فلسفه بزرگ اجتماعى اسلامى است. اين آرمان بزرگ گذشته از اين كه الهام بخش ايده و راهگشاى به سوى آينده است، آيينه بسيار مناسبى است براى شناخت آرمان هاى اسلامى...».

[(1)1 . ر.ك: دكتر محمود محش، المهدى المنتظر، ص 214.

(2)2 . قيام و انقلاب مهدى(عليه السلام) از ديدگاه فلسفه تاريخ، ص 57.
]

امروزه در تمام جوامع بشرى و كشورهاى جهان مراكز تحقيقاتى و پژوهشى در خصوص مسائل استراتژيك تأسيس شده تا با ترسيم آينده، منافع خود را بر اساس آن استوار كنند و با پيشرفت روز افزون جايگاهى عظيم در ميان جوامع داشته باشند. اسلام، خصوصاً مكتب تشيع خط مشى خاصّى را براى آينده بشر ترسيم كرده كه اگر مسلمانان، بلكه تمام مردم عالم بر اساس آن حركت كرده و در راه رسيدن به آن هدف بكوشند، به سعادت و كمال و نجات از ظلم و بى عدالتى خواهند رسيد.

بحث از مهدويّت در حقيقت بحث از آينده درخشانى است كه اسلام براى جامعه بشريت ترسيم كرده است.

2 ـ شناخت آرمانهاى اسلامى

همو نيز مى فرمايد: «اين نويد، اركان و عناصر مختلفى دارد كه برخى فلسفى و جهانى است و جزئى از جهان بينى اسلامى است، برخى فرهنگى و تربيتى است، برخى سياسى است، برخى اقتصادى است، برخى اجتماعى است، برخى انسانى، يا انسانى طبيعى است.»

اديان الهى و بخصوص اسلام، با ظهور خود از1400 سال پيش، آرمان هايى را براى رسيدن بشر به سعادت و رفاه و رهايى از ظلم و بى عدالتى در سطح تئورى ترسيم كرده و انبياى الهى، به ويژه پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) و اوصياى او در صدد پياده كردن اين تئورى در سطح جامعه بوده اند، اما در حدّى محدود، زيرا بشر اگر چه قابليت رسيدن به كمال و سعادت و فضايل عالى اخلاقى را دارد، ولى هنوز اين قابليت به فعليّت تامّه نرسيده و تنها در عصر ظهور است كه بشر مى تواند در سايه رهبرى الهى پياده كننده دكترين مهدويّت و پيروزى حق و عدالت بر ظلم و ستم باشد. در آن عصر و زمان است كه آرمان هاى اسلامى عملاً پياده مى شود و كشتى پرتلاطم بشر به ساحل امن و امان لنگر مى اندازد. از همين رو انبياى الهى و در رأس آنها پيامبر گرامى اسلام(صلى الله عليه وآله) و اوصيائشان طرّاح و تئوريسين مدينه فاضله و
[(1)1 . همان.

]

نسخه سعادت بخش جامعه بوده و در حدود خود با قابليت هايى كه بشر در طول تاريخ ازخود نشان داده در صدد اجراى آن بوده اند، اما تنها عصر و زمانى كه اين طرح به طور كامل اجرا خواهد شد عصر ظهور است، لذا مى بينيم كه پيامبر(صلى الله عليه وآله)و امامان شيعه كيفيت امامت و حكومت حضرت مهدى(عليه السلام) در عصر ظهور و موقعيّت مردم در عصر آن حضرت را به خوبى ترسيم مى كنند تا با برنامه ريزى و زمينه سازى در راستاى اهداف آن آرمان ها، بشر هر چه زودتر به مقصد نهايى نائل گردد. پس در نتيجه بحث از آرمان هاى قيام وانقلاب حضرت مهدى(عليه السلام) بى فايده نبوده، بلكه الهام بخش و راهگشاى آينده است.

اين نويد همان گونه كه مرحوم شهيد مطهرى مى فرمايد ـ اركان و عناصر مختلفى دارد، از قبيل:الف) فلسفى و جهانى، كه جزئى از جهان بينى اسلامى است، زيرا يكى از آرمان هاى بزرگ انقلاب حضرت مهدى(عليه السلام)رسيدن به عبادت به مفهوم عام يا عدالت به معناى وسيع آن است كه در بحثى مستقل به طور مفصّل به آن اشاره كرده ايم.

ب) فرهنگى تربيتى، كه براى بشر امروز مى تواند الگوى خوبى در راه رسيدن به آنها باشد.

ج) سياسى، كه با كاربردى كردن آن عناصر در مسائل سياسى و حكومتى امروز، مى تواند حكومت ها را زمينه ساز حكومت حضرت مهدى(عليه السلام)قرار دهد.

د) اقتصادى، كه با پياده كردن آن در حدّ امكان مى توان زمينه را براى رسيدن به رفاه كامل فراهم ساخت.

هـ )اجتماعى، كه بشر با در نظر گرفتن و در مقابل خود قرار دادن و در نتيجه كاربردى كردن آن عناصر مى تواند به مدينه فاضله مهدوى(عليه السلام)نزديك شود.
از همين رواست كه خداوند متعال در قرآن كريم در مواضع متعدد اشاره به پياده شدن آرمان هاى اسلامى در عصر ظهور دارد و مى فرمايد: { هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ
[(1)1 . توبه (9) آيه 31.

]

«او كسى است كه پيامبرش را با هدايت و دين درست، فرستاد تا آن را بر هر چه دين است پيروز گرداند، هر چند مشركان خوش نداشته باشند».

3 ـ ايجاد روحيّه اميد در سطح جامعه

اميد و آرزو

اميد و آرزو از ويژگى هاى انسان است كه در زمره فطريات بشر قرار دارد، زيرا هر دو نگاهى به آينده دارند و هنوز ثابت نشده كه در ميان جانداران، جاندارى آينده نگر باشد. هم چنين دانسته نشده جانورانى كه لانه مى سازند و يا خوراك مى اندوزند، اين كار را از روى دانش و بينش انجام دهند، يا آن كه خودشان بدانند چه مى كنند. از اين روى مى توان گفت لانه سازى و خوراك اندوزى جانوران از روى غريزه است، پس اميد و آرزو و آينده نگرى از ويژگى هاى انسان است و بس.

اميد و آرزو هر دو نمايانگر خواسته هاى بشر بوده و هر دو پيك سعادت و نويد خوشبختى اويند.

تفاوت اميد و آرزو در اين است كه اميد همراه عقل بشر است و خواسته اش خردمندانه و امكان پذير بوده و به محال تعلّق نمى پذيرد، اما آرزو چنين نيست و گاهى با عقل هماهنگ و زمانى ناهماهنگ است و به محال ها تعلّق مى گيرد و تقاضاى هست شدنِ نشدنى ها را دارد.

آرزومند مى نشيند و انتظار رسيدن به آرزويش را دارد و هرگز گامى به سوى مقصد بر نمى دارد، ولى اميدوار چنين نيست; در پى اميدش مى رود و هر گامى كه بر مى دارد به اميدى مى رسد، چون اميد اصلى به وجود آورنده اميدهاى فرعى است و هر يك از اينها كه محقّق شود پايه اى مى گيرد تا به سوى اميد بالاتر گامى بردارد. هنگامى كه اميد بيشتر و نيرومندتر شد، هدف و آرمان مى گردد و آرمان عقلايى و اميد خردمندانه هر دو با يكديگر همگام و همراه خواهند شد.

/ 120