برترى ائمه بر انبيا - شیعه شناسی و پاسخ به شبهات جلد 2

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

شیعه شناسی و پاسخ به شبهات - جلد 2

ع‍ل‍ی‌اص‍غ‍ر رض‍وان‍ی؛ [برای] حوزه نمایندگی ولایت فقیه در امور حج و زیارت

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

برترى ائمه بر انبيا

از جمله موضوعاتى كه در كتاب هاى كلامى شيعه مطرح بوده و بر آن اقامه دليل مى كرده اند، برترى ائمه ـ خصوصاً امام اميرالمؤمنين(عليه السلام) ـ بر انبياى الهى، غير از رسول اكرم(صلى الله عليه وآله) است.

ما در اين مقال مى كوشيم تنها به ادله اى تمسك كنيم كه در اين موضوع از طرق اهل سنت وارد شده و مورد قبول آنهاست، و در نتيجه مورد قبول ما نيز مى باشد. وگرنه در آثار شيعى، روايات و ادله فراوانى وجود دارد كه ما را از رجوع به منابع ديگر، بى نياز مى گرداند.

ادله برترى

1 ـ اميرالمؤمنين(عليه السلام) نفس پيامبر(صلى الله عليه وآله):خداوند متعال مى فرمايد: { فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِنْ بَعْدِ ما جاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَكُمْ وَ نِساءَنا وَ نِساءَكُمْ وَ أَنْفُسَنا وَ أَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللهِ عَلَى الْكاذِبِينَ;(1) پس هر كس با تو درباره حضرت عيسى در مقام مجادلهبرآمد پس از آن كه به وحى خدا بر احوال او آگاه شدى بگو كه بياييد ما و شما با فرزندان
[
1 . آل عمران(3) آيه 61.

]

و زنان خود با هم به مباهله برخيزيم تا دروغ گويان و كافران را به لعن و عذاب خدا گرفتار سازيم.

اجماع مفسران بر اين است كه در آيه شريفه مراد از «انفسنا» اميرالمؤمنين(عليه السلام) است.

احمد بن حنبل در مسند خود نقل كرده: «هنگامى كه اين آيه بر پيامبر(صلى الله عليه وآله) نازل شد رسول خدا(صلى الله عليه وآله) على و فاطمه و حسن و حسين(عليهم السلام) را دعوت نمود و فرمود: بار خدايا! اينان اهل بيت من هستند.»

از كلمه «انفسنا» در آيه شريفه استفاده مى شود كه امام على بن ابى طالب(عليه السلام) در كمالات با رسول خدا(صلى الله عليه وآله) يكسانند، و از آن جا كه پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) به اجماع امّت و روايات، افضل از جميع انبياى الهى است، پس امام على(عليه السلام) نيز افضل از جميع انبياى الهى است.

صحيح بخارى به سند خود از پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) نقل كرده كه فرمود: «انا سيّد البشر».

و نيز فرمود: «أنا سيّد ولد آدم».(3) پس امام على(عليه السلام) كه نفس پيامبر(صلى الله عليه وآله) است از جنبه معنوى نيز سيّد بشر و آقاى فرزندان آدم(عليه السلام) است.

علامه حلّى در شرح تجريد مى فرمايد: «انفس، در آيه شريفه اشاره به على(عليه السلام)است، و ممكن نيست كه گفته شود: نفس پيامبر و على(عليهما السلام) يكى است، پس تنها يك احتمال باقى مى ماند و آن اين كه: مراد از آيه مساوات پيامبر(صلى الله عليه وآله) و على(عليه السلام) باشد. و شكى نيست كه رسول خدا(صلى الله عليه وآله) افضل مردم بود، پس امام على(عليه السلام) نيز چنين است».

فخر رازى در ذيل آيه مباهله مى گويد: «در شهر رى شخصى است به نام محمود بن حسن حمصى كه معلّم شيعه دوازده امامى است، او گمانش بر اين است كه على(عليه السلام)افضل از جميع انبياست به جز محمّد(صلى الله عليه وآله).

آن گاه مى گويد: دليلى كه مى توان بر مدعاى او اقامه نمود قول خداوند متعال است كه مى فرمايد: { وَأَنْفُسَنا وَأَنْفُسَكُمْ; و مراد از «انفسنا» خود پيامبر(صلى الله عليه وآله)نيست; به جهت آن
[(1)1 . مسند احمد، ج 1، ص 185.

(2)2 . صحيح بخارى، ج 6، ص 223.

3 . صحيح مسلم، كتاب الفضائل، باب تفضيل نبيّنا على جميع الخلائق; صحيح ترمذى، ج 2، ص 895.

(4)4 . شرح تجريد، ص 218.
]

كه انسان خودش را دعوت به امرى نمى كند، بلكه مراد از «انفسنا» غير از رسول خداست. و علما اجماع كرده اند كه آن غير، كسى جز على بن ابى طالب(عليه السلام)نيست. پس آيه شريفه دلالت دارد بر اين كه نفس على(عليه السلام)همان نفس پيامبر(صلى الله عليه وآله) است، نه اين كه نفس على عين نفس پيامبر(صلى الله عليه وآله) است. بلكه مراد از آيه آن است كه نفس على(عليه السلام) مثل نفس پيامبر(صلى الله عليه وآله) است. اين معنا اقتضا دارد كه على(عليه السلام) با پيامبر(صلى الله عليه وآله) در جميع وجوه فضايل و كمالات مساوى باشند; از اين عموم مساوات، تنها نبوت استثنا مى شود به دليلِ اجماع و روايات در اين خصوص كه بعد از پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله) پيامبرى ديگر نخواهد بود...».

2 ـ تشبيه اميرالمؤمنين(عليه السلام) به انبياى سابق

از برخى احاديث مورد اتفاق شيعه و سنّى استفاده مى شود كه حضرت على(عليه السلام)داراى صفات بارز و نمونه اى است كه هر يك از انبياى الهى به آنها شناخته مى شدند.

پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) فرمود: «هر كس بخواهد به آدم در علمش نظر كند و به نوح در طاعتش، و به ابراهيم در دوستى اش با خداوند، و به موسى در هيبتش، و به عيسى در برگزيده شدنش، بنگرد به على بن ابى طالب».

اين حديث با مضمون هاى مختلف و اختلافِ تعبير در مصادر حديثى اهل سنت وارد شده است.

از اين احاديث استفاده مى شود كه امام على(عليه السلام) جامع همه صفاتى است كه هر يك از انبيا در يكى از آنها بارز بودند، و اين خود دلالت بر افضليت امام على(عليه السلام) بر ساير انبيا دارد.

3 ـ على(عليه السلام)، محبوب ترين خلق نزد خداوند

انس بن مالك مى گويد: من براى رسول خدا(صلى الله عليه وآله) پرنده بريان شده اى آوردم،
[(1)1 . تفسير فخر رازى، ج 8، ص 81.

(2)2 . ر.ك: ابن ابى الحديد، شرح نهج البلاغه، ج 7، ص 220; ج 9، ص 168; شواهد التنزيل، ج 1، ص 103، ح 117; تاريخ دمشق، ج 42، ص 313 و البداية و النهاية، ج 7، ص 392 ـ 393.
]

حضرت(صلى الله عليه وآله) نام خدا را برده و از آن تناول نمودند، سپس دست به دعا برداشته و عرضكردند، «بار خدايا بهترين اشخاص نزد تو و من را به سويم بفرست». كه ناگاه على(عليه السلام)آمد و درب منزل را كوبيد.

عرض كردم: كيستى. گفت: من على هستم. عرض كردم: پيامبر مشغول است. انس مى گويد: پيامبر(صلى الله عليه وآله) لقمه اى ديگر تناول كرد، باز جمله سابق را تكرار نمود، كه ناگهان درب خانه كوبيده شد. عرض كردم: كيست درب را مى كوبد؟ على(عليه السلام) فرمود: منم. عرض كردم: پيامبر مشغول كارى است.

باز پيامبر(صلى الله عليه وآله) لقمه اى ديگر تناول كرده و جمله سابق را تكرار كردند، كه باز صداى درب خانه بلند شد، على(عليه السلام) از پشت درب خانه صدا مى زد: من هستم. در اين هنگام پيامبر(صلى الله عليه وآله) فرمود: اى انس! درب را باز كن. انس مى گويد: على(عليه السلام)داخل خانه شد. هنگامى كه چشم پيامبر(صلى الله عليه وآله) به من و على(عليه السلام) افتاد خطاب به على كرد و فرمود: «حمد مخصوص خداوندى است كه تو را آنچه مى خواستم قرار داد، زيرا در هر لقمه اى از خداوند مى خواستم كه بهترين خلقش نزد او و من را به سويم بفرستد، و تو همان كسى هستى كه مى خواستم... .

حديث دلالت دارد بر اين كه امام على(عليه السلام) «احبّ الخلق الى الله تعالى» است كه عموم اين تفضيل شامل جميع انبيا نيز مى شود، خصوصاً كه در برخى از روايات اين چنين آمده است: «أللّهمَّ أئتني بأحبّ خلقك إليك من الأوّلين و الآخرين».(1) بارخدايا! بهترين خلقت از اولين و آخرين را نزد من بفرست.

4 ـ اقتدا نمودن حضرت عيسى(عليه السلام) به حضرت مهدى(عليه السلام)

در روايات زيادى چنين آمده كه بعد از نزول حضرت عيسى(عليه السلام) براى شركت در حكومت عدل جهانى كه به رهبرى امام مهدى(عليه السلام) برقرار مى شود حضرت(عليه السلام)در نماز جماعتى كه برپا مى شود به امام مهدى(عليه السلام)اقتدا مى كند، و اين خود دليل افضليت امام مهدى(عليه السلام) بر پيامبر اولوالعزم است.

سيوطى در كتاب الحاوى للفتاوى مى نويسد: «موضوع اقتداى حضرت عيسى(عليه السلام)به امام مهدى(عليه السلام) از موضوعات ثابت است كه در احاديث متعدد و صحيح از رسول خدا(صلى الله عليه وآله)رسيده، و او صادق مصدقى است كه خبرش كذب و خلافواقع نخواهد شد».

ابن حجر هيتمى در الصواعق المحرقة مى نويسد: «احاديث نماز خواندن حضرت عيسى(عليه السلام) پشت سر امام مهدى(عليه السلام) متواتر است».

5 ـ حديث نور

سبط بن الجوزى در تذكرة الخواص به سند صحيح از سلمان نقل مى كند كه رسول خدا(صلى الله عليه وآله) فرمود: «كنت انا و علىّ بن ابى طالب نوراً بين يدى الله تعالى قبل ان يخلق آدم بأربعة آلاف عام، فلمّا خلق آدم قسّم ذلك النور قسمين: فجزءٌ أنا و جزءٌ علىّ;(4) من و على بن ابى طالب نورى بوديم نزد خداوند متعال به چهار هزار سال قبل از خلقت آدم، هنگامى كه خداوند آدم را خلق كرد آن نور را دو قسم نمود: قسمى از آن من هستم و قسمى ديگر علىّ است».

[(1)1 . مناقب ابن المغازلى، ص 169، ح 201.

2 . فضائل الصحابه، ج 2، ص 560، ح 945.

3 . سنن الترمذى، ج 5، ص 636، باب 21 از كتاب المناقب.

4 . المعجم الكبير، ج 1، ص 253، ح 730.

5 . المستدرك على الصحيحين، ج 3، ص 130 و 142.

ديگران نقل كرده اند.

حديث از حيث اعتبار به حدّى است كه عده اى از علماى اهل سنت تصريح به صحت آن نموده اند; امثال حاكم نيشابورى در مستدرك، ذهبى در تذكرة الحفاظ و... .]

1 . مناقب ابن المغازلى، ص 168 ـ 169.

(2)2 . الحاوى للفتاوى، ج 2، ص 167.

(3)3 . الصواعق المحرقه، ص 99.

4 . تذكرة الخواص، ص 46.


اين حديث از حيث سند تمام است، و طبق نظر رجاليين اهل سنت قابل تصحيح مى باشد.

هم چنين گفتنى است كه هشت نفر از اصحاب اين حديث را نقل كرده اند كه عبارتند از: امام على(عليه السلام)، و امام حسين(عليه السلام) ابوذر غفارى و جابر بن عبدالله انصارى و ابوهريره و عبدالله بن عباس و انس بن مالك.

و نيز هشت نفر از تابعين آن را نقل كرده اند و بيش از چهل نفر از علماى اهل سنت آن را در كتاب هاى خود ذكر نموده اند. اين كه پيامبر(صلى الله عليه وآله) در حديث به اين مطلب اشاره مى كند كه ما از يك نور خلق شده ايم، در حقيقت در صدد بيان اين نكته است كه ما در فضيلت و كمال با هم يكسانيم.

6 ـ حديث شجره واحده

حاكم نيشابورى به سند صحيح از جابر بن عبدالله انصارى نقل كرده كه شنيدماز رسول خدا(صلى الله عليه وآله) كه خطاب به على(عليه السلام) فرمود: «يا علىّ! الناس من شجر شتّى، و انا وانت من شجرة واحدة، ثمّ قرأ رسول لله(صلى الله عليه وآله): {وَجَنّاتٌ مِنْ أَعْناب وَزَرْعٌ وَنَخيلٌ صِنْوانٌ وَغَيْرُ صِنْوان يُسْقى بِماء واحِد;(1) اى علّى! مردم از درختان پراكنده اند، ولى من و تواز يك درختيم. آن گاه پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) اين آيه را قرائت فرمود: و زمينى براى زراعت وزمينى براى نخلستان آن هم نخل هاى گوناگون، با آن كه همه به يك آب مشروبمى شوند.

در اين حديث نيز پيامبر(صلى الله عليه وآله) خود و علىّ(عليه السلام) دو را از يك درخت مى داند، واضح است كه اين گونه تعبير براى اشاره به يكى بودن آن دو در فضيلت و كمال است.

7 ـ حديث اخّوت

جابر بن عبدالله انصارى و سعيد بن مسيّب نقل مى كنند: «انّ رسول الله(صلى الله عليه وآله) آخى بين
[1 . المستدرك على الصحيحين، ج 2، ص 241، كتاب التفسير.

]

/ 120