محدوديت از حيث مصداق - شیعه شناسی و پاسخ به شبهات جلد 2

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

شیعه شناسی و پاسخ به شبهات - جلد 2

ع‍ل‍ی‌اص‍غ‍ر رض‍وان‍ی؛ [برای] حوزه نمایندگی ولایت فقیه در امور حج و زیارت

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

محدوديت از حيث مصداق

با مراجعه به قرائن موجود پى مى بريم مقصود از اهل بيت در آيه تطهير، افراد مخصوصى است كه همان پنج تن آل عبا و كسائند; قرائن عبارتند از:
الف) الف و لام عهد در «البيت» كه مراد از آن كسانى اند كه وقت نزول آيه در حجره بودند.

ب) اراده تكوينى، نه تشريعى و اين نوع اراده، شامل همه افراد نمى شود، بلكه تنها برخى از افراد را به دليل خاصى در بر مى گيرد.

ج) اهل بيت در كلمات پيامبر(صلى الله عليه وآله) بر همين پنج تن اطلاق شده است; همان گونه كه در مورد آيه مباهله فرمود: «اللّهم هؤلاء أهلى».

د) پيامبر(صلى الله عليه وآله) در عمل نيز مصداق آيه را به افرادى خاص و معين محدود مى كند، لذا تا مدّتى هنگام صبح كه به مسجد مى رفت در گذر از خانه فاطمه(عليها السلام) آيه تطهير را بر آنان قرائت مى كرد.

ابوالحمراء مى گويد: تا هشت ماه ديدم كه رسول خدا(صلى الله عليه وآله) صبح هنگام كه براى نماز
[
1 . دعاى ندبه;

]

به مسجد مى رفت از كنار خانه على(عليه السلام) عبور مى كرد و دستش را بر دو طرف درب خانهمى گذاشت و مى فرمود: نماز، نماز {إِنَّما يُرِيدُ اللهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً.

هـ ) پيامبر(صلى الله عليه وآله) پارچه اى را كه بر تن داشتند، روى اهل بيت خود، كه فاطمه و على و حسن و حسين بود، انداختند(2) و اين خود دلالت بر محدوديت مصداق در كلمه اهل بيت دارد.

و) در آيه شريفه تطهير، ضمير به صورت مذكّر آورده شده است تا كسى خيال نكند كه آيه مربوط به همسران پيامبر(صلى الله عليه وآله) است.

ز) به طور قطع همسران پيامبر(صلى الله عليه وآله) معصوم نبودند در حالى كه از آيه شريفه، عصمت اهل بيت استفاده مى شود، پس مقصود از اهل بيت در آيه، همسران پيامبر(صلى الله عليه وآله) نيست.

3 ـ حديث امّ سلمه

برخى نيز براى داخل كردن همسران پيامبر(صلى الله عليه وآله) در آيه تطهير به حديث امّ سلمه تمسك كرده اند:
حاكم به سند خود از امّ سلمه نقل مى كند كه فرمود: آيه تطهير در خانه من نازل شد; آن گاه رسول خدا(صلى الله عليه وآله) به دنبال فاطمه و على و حسن و حسين فرستاد و فرمود: اينان اهل بيت من هستند. ام سلمه مى گويد: عرض كردم: اى رسول خدا! آيا من نيز از اهل بيتم؟ فرمود: آرى! اگر خدا بخواهد.

هم چنين طبرى به سندش از ام سلمه نقل مى كند كه فرمود: رسول خدا(صلى الله عليه وآله) على و فاطمه و حسن و حسين را جمع نمود و آنها را زير پارچه اى قرار داد; آن گاه عرض كرد: پروردگارا! اينها اهل من هستند. امّ سلمه مى گويد: عرض كردم: اى رسول خدا! مرا از آنان قرار ده. فرمود: تو از اهل منى.

[(1)1 . در المنثور، ج5، ص199.

2 . صحيح مسلم، ج 7، ص 130.

(3)3 . مستدرك حاكم، ج 2، ص 416.

(4)4 . جامع البيان، ج 22، ص 8.

]

جواب:
اولا: روايت از حيث سند ضعيف است، زيرا اين مضمون از ام سلمه در دو سند وارد شده است: در طريق اوّل ـ سند حاكم نيشابورى ـ عبدالله بن عبدالله وجود دارد كه عده زيادى او را تضعيف كرده و مورد طعن قرار داده اند. ابن معين مى گويد: حديثش نزد من ضعيف است. ابوحاتم مى گويد: حديثش نوشته مى شود، ولى به آن احتجاج نمى شود. ابن عدى مى گويد: برخى از رواياتى كه نقل مى كند منكر است، لذا از او متابعت نمى شود.

هم چنين در سندش شريك بن عبدالله وجود دارد كه در حقّ او جرح و تعديل رسيده است، درصورتى كه اگر جرح به جهت حسد يا دشمنى يا مخالفت در مذهب نباشد، مقدم بر تعديل است. و در مورد شريك بن عبدالله از اين قبيل است.

طريق دوم: معروف به طريق ابن المغازلى است و غير از شريك بن عبدالله، انس بن عياض ليثى نيز در طريق آن قرار گرفته است كه او نيز از جرح سالم نمانده است. اگرچه برخى او را تعديل نموده اند، ولذا وضعيت او همانند شريك بن عبدالله است.

ثانياً: حديث امّ سلمه همانند گفتار پيامبر(صلى الله عليه وآله) است كه فرمود: «سلمان از ما اهل بيت است.» يعنى سلمان به جهت ايمان به ما و متابعت از دستورات ما گويا از ما اهل بيت است.

ثالثاً: اين دو روايت، از خود ام سلمه و ديگر همسران پيامبر(صلى الله عليه وآله) معارض دارد:
در روايتى ام سلمه مى گويد: «آيا من از اهل بيتم؟ پيامبر(صلى الله عليه وآله) در جواب مى فرمايد: راه تو به سوى خير است، تو از همسران پيامبرى.»

در حديث ديگر امّ سلمه عرض مى كند: بارخدايا! مرا نيز با آنها قرارده، پيامبر(صلى الله عليه وآله)مى فرمايد: تو در جايگاه خودت هستى، تو بر خيرى.

[(1)1 . ر.ك: تهذيب التهذيب، ج 6، ص 187; ميزان الاعتدال، ج 2، ص 572 والجرح والتعديل، ج 5، ص 254.

(2)2 . ر.ك: تهذيب التهذيب، ج 4، ص 296; ميزان الاعتدال، ج 2، ص 269 والضعفاء والمتروكين، ج 2، ص40.

(3)3 . شواهدالتنزيل، ج 2، ص 62.

(4)4 . مستدرك حاكم، ج2، ص416.

]

حضرت در روايتى ديگر، همسرش زينب را از داخل شدن در كساء منع كرد وفرمود: تو در جاى خود مى باشى، تو بر خيرى ـ ان شاءالله تعالى.

بنابر روايتى ديگر عايشه را نيز از داخل شدن در كساء منع كرد.

در روايتى ديگر آمده است: عايشه خود را از مصداق اهل بيت خارج نموده است. مجمع مى گويد: با مادرم بر عايشه وارد شديم. مادرم از وى سؤال كرد: چرا در روز جمل بر على(عليه السلام) خروج كردى؟

عايشه گفت: اين تقدير الهى بود; آن گاه درباره على(عليه السلام) پرسيد: عايشه گفت: از من درباره محبوب ترين فرد نزد خدا و همسر بهترين افراد نزد رسول خدا سؤال مى كنى؟ رسول خدا را ديدم كه روى على و فاطمه و حسن و حسين پارچه اى انداخته و آنان را در زير آن جمع كرده بود; آن گاه فرمود: بارخدايا! اينان اهل بيت من هستند، پس پليدى را از آنان دور كن و پاكشان گردان. سپس عرض كردم: اى رسول خدا! آيا من از اهل توام؟ فرمود: دور شو، تو بر خيرى.

به تعبير برخى از علماى اهل سنت در توجيه حديث ام سلمه: «اين دو روايت مخالف با روايات متواتر است كه ام سلمه و ديگر همسران پيامبر(صلى الله عليه وآله) را از شمول آيه تطهير خارج مى كند.»

4 ـ ديدگاه عكرمه، مقاتل و عروة بن زبير

برخى نيز براى اختصاص دادن آيه به همسران پيامبر(صلى الله عليه وآله) به قول اين سه نفر استدلال كرده اند كه آيه تنها در شأن همسران پيامبر(صلى الله عليه وآله) است.

عكرمه و مقاتل در اين ادعا مبالغه مى كردند به حدّى كه حتى عكرمه در بازارها
[(1)1 . واحدى، اسباب النزول، ص 203.

(2)2 . صواعق المحرقه، ص 143; مسند احمد، ج 6، ص 292.

(3)3 . سنن بيهقى، ج 5، ص 112، ح 8409.

(4)4 . مشكل الآثار، ج 1، ص 333.

(5)5 . فتح القدير، ج 4، ص 279.
]

فرياد مى زد: من حاضرم در ادعاى خود مباهله كنم. او خطاب به مردم مى گفت: عقيده اى كه داريد صحيح نيست، اين آيه تنها در شأن همسران پيامبر(صلى الله عليه وآله) است.

از اين تعبير استفاده مى شود رأى عموم مردم در عصر عكرمه اين بوده كه مصداق اهل بيت فقط پنج تن است.

جواب:
در مخالفت اين سه نفر با نظر عموم مردم، هيچ جاى تعجب نيست، زيرا اين سه نفر از سردمداران دعوت مردم به دشمنى با اميرالمؤمنين اند.

عكرمه كسى است كه در دين مردم گمراه بود و ذهبى او را از خوارج برشمرده است. وى در دروغ گويى به حدّى رسيده بود كه حتّى به استاد خود ابن عباس دروغ مى بست; تا اين كه دروغ او ضرب المثل شد. ابن سيرين، يحيى بن معين و مالك او را كذّاب توصيف كرده اند. ابن ذويب او را غيرثقه معرفى كرده و مالك، نقلِ روايت از او را حرام كرده و مسلم بن حجاج از روايات او اعراض نموده است.

سرانجامِ وى، به جايى رسيد كه مردم از شدت تنفر جنازه اش را رهاكرده و در دفنش شركت نكردند; تا اين كه چهار نفر را اجير كردند تا جنازه اش را دفن كنند.

/ 120