حكم تأمين نزد اهل بيت(عليهم السلام) - شیعه شناسی و پاسخ به شبهات جلد 2

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

شیعه شناسی و پاسخ به شبهات - جلد 2

ع‍ل‍ی‌اص‍غ‍ر رض‍وان‍ی؛ [برای] حوزه نمایندگی ولایت فقیه در امور حج و زیارت

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

و نيز ابو زكريا، ابوزرعه، جوزجانى، دارقطنى، بخارى، ابن حبّان، سعدى، نسائى و جماعتى ديگر از رجاليين اهل سنّت او را تضعيف كرده اند.

ثانياً: ابن تيميه در آخر حديث گرچه متوجّه ضعف حديث به جهت وجود عبدالرحمن بن مالك بن مغول شده ولى در صدد برآمده كه ضعف آن را اينگونه جبران كند. او مى گويد: «اين خبر از عبدالرحمن بن مالك بن مغول از راه هاى متعددى نقل شده كه برخى از آنها برخى ديگر را تصديق مى كند.»

ولى اين حرف فاسد است و نمى تواند مشكل ضعف عبدالرحمن بن مالك بن مغول را حلّ كند، زيرا كثرت طرق در نهايت اثبات مى كند كه اين كلام از عبدالرحمن صادر شده است، ولى صحّت روايت او از پدرش و او از شعبى احتياج به اثبات دارد كه با آن توجيه قابل اثبات نيست.

ثالثاً: بر فرض اين كه خبر صحيح باشد ولى از آن جهت كه از پيامبر(صلى الله عليه وآله) نقل نشده و هيچ يك از صحابه نيز آن را روايت نكرده اند از درجه اعتبار ساقط است. راوى و ناقل اين اتهام تنها شعبى است، كه كلامش هرگز براى شناخت حقّ حجّت نبوده و دليلى بر آن نيست، خصوصاً آنكه در آن خبر پر از اتهامات و جزافه گويى هايى است كه قطعاً شيعه اماميه از آن مبرّا است.

رابعاً: در آن خبر، شعبى از رؤساء شيعه معرفى شده و راوى حديث از شعبى به او مى گويد: «چيست ردّ تو بر رافضه در حالى كه تو رئيس آنان مى باشى؟» در حالى كه قطعاً
[(1)1 . تاريخ بغداد، ج10، ص237

(2)2 . همان.

(3)3 . التاريخ الكبير، ج5، ص349، كتاب المجروحين، ج2، ص61، الكامل فى ضعفاء الرجال، ج5، ص470 و...
]

مى دانيم كه شعبى از شيعه نبوده تا چه رسد به اينكه از رؤساى آنها باشد. و اين مطلبى است كه هر كسى كه او را شناخته يا بر ترجمه و احوال او اطلاع يافته، مى داند. احدى از كسانى كه احوال او را نقل كرده اند او را به عنوان شيعى معرفى نكرده اند، بلكه او را پيام رسان عبدالملك بن مروان به پادشاه روم معرفى كرده اند.(1) و كسى كه از طرف بنى اميّه قاضى بوده است.

[
1 . تاريخ بغداد، ج12، ص231


]



تأمين (آمين گفتن)


تأمين به معناى گفتن آمين بعد از قرائت سوره حمد است. طبق نظر اهل بيت(عليهم السلام)نه تنها گفتن آن در نماز مستحب نيست، بلكه موجب بطلان نماز مى گردد، زيرا كلام آدمى است و دليلى بر استحباب آن در نماز وجود ندارد. ولى مذاهب ديگر فقهى آن را از سنت هاى نماز دانسته يا مستحب مى دانند. لذا جا دارد كه اين مسئله را بررسى نمود و حقّ مطلب را ادا كنيم.

فتاواى اماميه

1 ـ شيخ مفيد(رحمه الله) مى فرمايد: «نبايد بعد از قرائت حمد آمين گفت.»

2 ـ سيد مرتضى(رحمه الله) مى فرمايد: «از جمله منفردات اماميه ترك لفظ «آمين» بعد از قرائت فاتحه در نماز است.»

3 ـ شيخ طوسى(رحمه الله) مى فرمايد: «گفتن آمين موجب بطلان نماز مى گردد; چه پنهانىو چه آشكار، چه قبل از اتمام حمد و چه بعد از آن، براى مأمون و امام درهر حال.»

[(1)1ـ المقنعة، ص 14.

(2)2ـ الانتصار، ص 144.

(3)3ـ الخلاف، ج 1، ص332.

]

4 ـ علامه حلّى(رحمه الله) مى فرمايد: «آمين در آخر حمد نزد اماميه حرام است و با گفتن آن نماز باطل مى گردد.»

فتاواى عامه

نووى در نقل اقوال چنين مى گويد:1 ـ رأى ابوحنيفه آن است كه امام آمين را بلند و مأموم آهسته بگويد.

2 ـ از مالك دو روايت نقل شده است: يكى از آنها مثل رأى ابوحنيفه است و ديگر آن كه در نماز اصلاً گفته نشود.

3 ـ رأى شافعى آن است كه مأموم به حدى بگويد كه تنها خودش بشنود. ولى كلام ديگرى كه از او نقل شده كه بايد بلند بگويد.

4 ـ رأى احمد بن حنبل آن است كه براى نمازگزاران مستحب است كه به طور جهر آمين بگويند.

او در آخر، رأى خود را اين چنين بيان مى كند: «مستحب است كه هركس بعد از فاتحه ـ در نماز يا بيرون از آن ـ آمين بگويد و در استحباب آن فرقى بين امام و مأموم و كسى كه فرادا نماز مى خواند نيست.»

توقيفى بودنِ عبادت ها

شكى نيست كه نماز جزء عبادات است و اصل در عبادات، توقيفى بودن است، يعنى در مقدار و كيفيت آن بايد اذن شارع باشد و خروج از اين قاعده مصداق بدعت و تشريع محرّم است.

ابن قدامه حنبلى مى گويد: «عبادات توقيفى است و هيچ جزءِ يا شرطى از آن با قياس يا علت تراشى ثابت نمى گردد; خصوصاً نماز.»

[(1)1ـ تذكرة الفقهاء، ج 1.

(2)2 . المجموع ج 3، ص 373.

(3)3ـ المغنى، ج 1، ص 506.

]

يكى از اجزايى كه اهل سنت آن را در نماز مستحب دانسته اند «تأمين»» بعد از قرائت سوره حمداست كه بايد بر اين ادعا دليل اقامه نمايند و گرنه منجر به تشريع و بدعتى مى شود كه به طور قطع در اسلام حرام است.

لذا پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) مى فرمايد: «اين نماز صلاحيت ندارد كه در آن چيزى از كلام انسان ها افزوده شود.»

كيفيت نماز

با مراجعه به رواياتى كه در آنها كيفيت نماز پيامبر(صلى الله عليه وآله) را بيان كرده پى مى بريم كه ذكرى از تأمين در آنها نيامده است; از جمله روايت ابوحميد ساعدى است كه در بيان كيفيّت نماز پيامبر مى گويد: هرگاه كه رسول خدا(صلى الله عليه وآله) به نماز مى ايستاد دست هاى خود را تا محاذى دو شانه خود بالا مى برد، آن گاه تكبير مى گفت تا اين كه هر عضوى از اعضايش در موضع خود به صورت اعتدال قرار مى گرفت. سپس قرائت خوانده و تكبير مى گفت و هنگام تكبير دستان خود را محاذى دو كتف خود قرار مى داد. سپس به ركوع مى رفت....»

در اين حديث ابوحميد ساعدى فرايض، سنن و مستحبات نماز را به طور مفصّل نقل مى كند، ولى در آن نامى از تأمين به عنوان يك جزء مستحب يا سنت به ميان نمى آورد.

حكم تأمين نزد اهل بيت(عليهم السلام)

با مراجعه به مصادر روايى اهل بيت(عليهم السلام) پى مى بريم كه آنان به جهت حفظ سنت پيامبر از تحريف شديداً با اضافه كردن «تأمين» در نماز مخالفت نموده شيعيان را از گفتن آن در آخر قرائت بازداشته اند:1 ـ كلينى به سند خود از امام صادق(عليه السلام) نقل مى كند كه فرمود: «هرگاه پشت سر امام
[(1)1ـ صحيح مسلم، ج 1، ص 381.

(2)2ـ سنن بيهقى، ج 2، ص 105، ح 2517 و سنن ترمذى ح 304.
]

جماعت مشغول نماز بودى، هنگامى كه امام از قرائت حمد فارغ شد بگو: الحمد للهربّ العالمين و آمين مگو.»

2 ـ نيز به سند خود از محمّد حلبى نقل مى كند كه از امام صادق(عليه السلام) سؤال نمودم: هنگامى كه از فاتحة الكتاب فارغ شوم آمين گويم؟ حضرت فرمود: هرگز.

3 ـ زراره از امام باقر(عليه السلام) نقل مى كند كه فرمود: «هرگز هنگامى كه از قرائت فارغ شدى آمين مگو و اگر خواستى بگو: الْحَمْدُ للهِِ رَبِّ الْعَالَمِينَ.»

بررسى روايات تأمين

از جمله ادلّه اى كه قائلين به مشروعيّت تأمين در نماز به آن استدلال نموده اند رواياتى است كه مى توان آنها را به اعتبار راويانش به دو دسته تقسيم نمود:الف ـ رواياتى كه سند آنها به ابى هريره منتهى مى شود.

ب ـ رواياتى كه سند آنها به غير ابى هريره منتهى مى گردد.

1 ـ روايات ابى هريره

ابوهريره از رسول خدا(صلى الله عليه وآله) نقل مى كند كه فرمود: «هرگاه امام به «وَلاَ الضَّالِّينَ» رسيد بگوييد: آمين».

نيز ابوهريره از رسول خدا نقل مى كند كه فرمود: «هرگاه امام آمين گفت شما نيز آمين بگوييد».

/ 120