صهبای حج

عبدالله جوادی آملی

نسخه متنی -صفحه : 478/ 271
نمايش فراداده

همان گونه كه او مبدأ ذاتي هر اثر و خيري است؛ چنانكه قرآن حكيم همين نكته را اين گونه افاده مي‏كند: (هو الأوّل والاخر والظّاهر والباطن)[1]. خداي سبحان خود غايت بالذات است و او را غايتي نيست، چنانكه او فاعل بالذات است نسبت به ديگران و براي او فاعلي نيست و او خالق هر چيزي است و كارها به او باز مي‏گردد: (كما بدأكم تعودون)[2].

با اين بيان، راز اين سخن خداوند آشكار مي‏شود كه فرمود: (لله علي النّاس حجّ البيت من استطاع إليه سبيلاً ومن كفر فإنّ الله غني عن العالمين)[3]؛ زيرا حج عبادتي است كه از جانب خدا بر مردم واجب شده و آنان به گزاردن حج و عمره نيازمندند. پس اگر كفر ورزيدند و گردنكشي كردند، بايد بدانند كه خداوند از جهانيان بي‏نياز است، تا چه رسد به آنها و عبادتشان.

حاصل اينكه، «حج» مانند ساير عبادات، غايت خلق است، نه خالق و كسي كه حج مي‏گزارد بهترين توشه را با حج خويش گرد مي‏آورد و خدا غني محض است؛ زيرا او عين غنا و بي‏نيازي، و محضِ كمال است و در نتيجه غايتي افزون بر ذات او متصوَّر نيست؛ چون غايت ذاتي هيچ غايتي ندارد.

پس از توضيح اين نكته كه «عبادت به ظاهر و باطن خود، غايت مخلوق محتاج است نه خالقِ غني محض»، به اصل بحث بازمي‏گرديم و آن اينكه هدف انس و جن در نظام تشريع، تكامل عبادي آنهاست و اگر انسان كه داراي روح مجرّدعقلي است آن را شكوفا كند و از همراهان خود سبقت بگيرد خودش هدف بسياري از موجودهاي مادون خود قرار مي‏گيرد؛ گرچه هدف نهايي همه خداونداست، ليكن همانطور كه در قوس نزول، نخستين صادرْ جوهر عقل است، در قوس صعود، كاملترين راجع و بازگشت‏كننده جوهر عقل است، كه مدار امكان از عقل شروع شده و به عاقل ختم مي‏شود.

[1] ـ سوره حديد، آيه 3.

[2] ـ سوره اعراف، آيه 29.

[3] ـ سوره آل عمران، آيه 97.