آن نيست؛ گرچه حكمت مشاء نيز آن را از مسائل جزمي فلسفه خود به حساب نياورده و فقط در حد احتمال ياد كرده است، بلكه استواري مطلب مزبور بر اساس تشكيك وجود يا ظهور است، كه حكمت متعاليه آن را ميفهمد يا عرفان آن را ميبيند.
درجات عبادت
عبادت درجات فراواني دارد كه برخي از آنها هدف متوسط عابدان و برخي ديگر هدف نهايي متعبدان است و چون عمل محدود است و شهود نامحدود، عبادتهاي عملي هدفهاي محدود و عبادتهاي شهودي هدفهاي نامحدود است.سرّ محدود بودن عبادتهاي عملي اين است كه، اولاً قلمرو تكليف با انتقال از دنيا به آخرت تمام شده ولي منطقه شهود همچنان ادامه دارد. ثانياً، تكاملهاي عملي كه با فعل اختياري انسان حاصل ميشود، در قيامت نيست؛ ليكن تكاملهاي علمي كه با افاضه خداي سبحان حاصل ميگردد، همواره ميسور است. ثالثاً، بسياري از پردههاي غيب پس از مرگ برطرف ميگردد تا آنچه ناديدني بود، مشهود شود. از اينرو قرآن كريم هدفِ آفرينشِ جهان خلقت را آگاه شدن انسان به قدرت و علم بيكران خداوند ميداند: (الله الّذي خلق سبع سموات ومن الأرض مثلهنّ يتنزّل الأمر بينهنّ لتعلموا أنّ الله علي كلّ شيءٍ قدير و أنّ الله قد أحاط بكلّ شيءٍ علماً)[1].گرچه علم حصولي و يقين استدلالي در حدّ خود كمالي علمي به شمار آمده، هدف قرار ميگيرد، ليكن نسبت به علم حضوري و يقين شهودي، وسيله محسوب ميشود: (كلاّ لو تعلمون علم اليقين* لترونّ الجحيم* ثمّ لترونّها عين اليقين)[2]؛ يعني با علماليقين ميتوان به عيناليقين رسيد.[1] ـ سوره طلاق، آيه 12. [2] ـ سوره تكاثر، آيات 7 ـ 5.