رهنمودهاي پيامبرصلي الله عليه و آله و سلم در حجةالوداع - صهبای حج نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

صهبای حج - نسخه متنی

عبدالله جوادی آملی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

رهنمودهاي پيامبرصلي الله عليه و آله و سلم در حجةالوداع

آخرين سخن ما در اين مجموعه كه از نظام حج و گوشه‏اي از اسرار آن گفتگو و پژوهش مي‏كرد، درباره تصدّقي است كه خداوند به‏وسيله بهشت حكمت بر ما روا داشته و آن بيانات نوراني خاتم‏النبيين‏صلي الله عليه و آله و سلم در حجةالوداع است[1]. كسي كه جوامع‏الكلم[2] بدو داده شد و هرگز با مردم به اندازه كُنه خِرد خويش سخن نگفت[3]؛ زيرا كسي عديل او نبود تا با وي به كُنه عقل خود سخن بگويد، مگر كسي كه نفس پيغمبرصلي الله عليه و آله و سلم بود[4]!

و چگونه كلام آن حضرت بهشت نباشد در حالي كه خود فرمود: «أنا مدينة الحكمة وهي الجنّة وأنت يا علي بابُها»[5]؟!.

حج و زيارت كعبه، نظير عبادتهاي ديگر يك سلسله برنامه‏هاي فقهي و احكام ظاهري دارد و يك سلسله اسرار و رموز معنوي، و چون خاتم انبياصلي الله عليه و آله و سلم انسان كاملي است كه هم از كمالات ظاهري برخوردار بوده و هم از مقامات معنوي بهره‏مند است، از اين‏رو درباره تعليم دستورهاي فقهي و احكام عملي حج به ديگران فرمود: «خذوا عنّي مناسككم»[6]

[1] ـ رسول اكرم‏صلي الله عليه و آله و سلم در طول عمر شريف خود 21 حج گزارد كه تنها يكي از آنها پس از هجرت‏به مدينه بود. اگرچه آن حضرت در ذيقعده سالهاي ششم و هفتم و هشتم بعد ازهجرت عمره به جا آورد، كه اولي به عمره حديبيه و دومي به عمرةالقضاء مشهور است، ليكن پس از هجرت، تنها در سال دهم امكان و فرصت يافت تا حج به جا آورد. اين حج كه به «حَجةالوداع» معروف است، و گاه حَجةالإسلام و حَجةالبلاغ نيز ناميده مي‏شود، در متون روايي به طور كامل گزارش شده و مبناي عمل مسلمانان در مراسم حج قرار گرفته است (كافي، ج4، ص252 ـ 244؛ و بحار، ج21، ص407 ـ 378).

[2] ـ بحار، ج 8، ص 27 و 38.

[3] ـ كافي، ج 1، ص 23.

[4] ـ سوره آل عمران، آيه 61: «فقل تعالوا ندع... أنفسنا وأنفسكم... ».

[5] ـ بحار، ج 40، ص 200.

[6] ـ عوالي اللئالي، ج 1، ص 215.

/ 478