معلوم نيست واگذارم[1]. مشابه اين نَقل، درباره ديگر صحابه نيز روايت شده است[2].
قُرب خداوند به بندگانش
حج به سبب آگاهي خاصي كه جز در عرفات در جاي ديگري يافت نميشود: «الحجُّ عرفة»[3]، موجب تعالي و نيل انسان به اوج قلّه عالم امكان، يعني خُلق عظيم است. توضيح اينكه، روز عرفه و سرزمين عرفات هر يك مقامي ويژه دارد كه رسيدن بدانها براي آن حجگزاري ميسّر ميشود كه اين دو را در ديگر زمانها و مواقف معيّن حج درك كند و بدين ترتيب براي درك آنچه كه سزاوار عرفه و عرفات است، يعني دعا كه مغز عبادت[4] و كهف اجابت است، همچنان كه ابرها كهف باران است[5] خود را آماده كند.دعايي كه وسيله قضاي حاجتي از حوايج نفساني نيست، بلكه خود عين اجابت است و در آن جز خدا و بينيازي از نياز، چيز ديگري خواسته نميشود و جز كمال انقطاع به سوي خداي تعالي درخواست نميشود و در آن قصدي جز از همشكافتن همه حجابهاي نوراني نيست تا روح به عزّ عرش خدا بياويزد و به معدن عظمت برسد و خود بنفسه عظيم شود[6].نزديكي خداوند سبحان به بندگانش آن گونه كه خود متذكر شده داراي مراتب و درجاتي است كه با طي هر مرحله ميتوان به مرحله بعد رسيد؛ با اين ويژگي كه پيمودن هر مرحله، به نيايش فروغ تازهتري ميبخشد و به دعا جذبه ويژه عطا ميكند. اين مراتب كه برخي از آنها از برخي ديگر نزديكتر است برابرآيات قرآن كريم عبارت است از:
[1] ـ كافي، ج 2، ص 508 و ج4، ص465. [2] ـ همان، ج 4، ص 466 ـ 465. [3] ـ محجّة البيضاء، ج 2، ص 204. [4] ـ بحار، ج 90، ص 300. [5] ـ كافي، ج 2، ص 471. [6] ـ مفاتيح الجنان، مناجات شعبانيه.