منشأ حرمت و عزت كعبه
در تحليل عقلي و تبيين مطلب فوق بايد گفت: از جمله اموري كه برهان عقلي برآن اقامه شده، لزوم منتهي شدن مابالعرض به مابالذّات است؛ تا از تسلسل و دور پرهيز شود. از همينروست كه قرآن اگرچه به عنوان مثال درباره عزت ميفرمايد: (لله العزَّة ولرسوله وللمؤمنين)[1]، ليكن تصريح ميكند كه عزّت غيرخدا به عزّت او منتهي ميشود: (لله العزّة جميعاً)[2]. در مورد «قوّت» نيز همين نكته صادق است؛ يعني گرچه خداوندميفرمايد: (خذوا ما اتيناكم بقوّةٍ)[3] و (يا يحيي خذ الكتاب بقوَّة)[4] و (وأعدّوا لهم ما استطعتم من قوَّة)[5] و (إنّي عليه لقوي أمين)[6] و آيات ديگري از اين قبيل، امّا با همه اين شواهد، به روشني ميگويد: (أنّ القوَّةَ لله جميعاً)[7].نكته مزبور، در مورد شفاعت و ساير امور وجودي ديگر نيز صادق است؛ زيرا اين امور همگي به ذات اقدس حق كه اسماي حُسني ويژه اوست، منتهي ميگردد؛ يعني حرمت براي خداوند سبحان بالذّات و براي غير او بالعرض است، و عزّت براي خداي متعالي كه هر كس با او درآويزد بر زمينش ميزند بالذّات است و براي ديگران بالعرض، و قوّت براي خداوندِ صاحبِ نيروي سخت استوار، بالذّات و براي غيراو بالعرض است و قدرت براي قديرِ محض، بالذّات و براي قدرتمند ديگري كه به مدد او قادر شده، بالعرض است.از جمله اموري كه بر اصل مزبور كه برهان و قرآن بر آن توافق دارند، متفرّع ميشود، اين است كه هر حرمت و عزّتي كه براي كعبه است بايد به حرمت حقّ و عزّت او منتهي شود؛ آن گونه كه اگر امر داير شود بين هدم و تخريب كعبه يا هدم
حق، بايد كعبه را قرباني و فداي حق كرد؛ زيرا قرباني كردن مابالعرض براي حفظ مابالذّات، لازم است.
[1] ـ سوره منافقون، آيه 8. [2] ـ سوره فاطر، آيه 10. [3] ـ سوره بقره، آيه 63. [4] ـ سوره مريم، آيه 12. [5] ـ سوره انفال، آيه 60. [6] ـ سوره نمل، آيه 39. [7] ـ سوره بقره، آيه 165.