بين خالق و مخلوق حجابي نيست - صهبای حج نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

صهبای حج - نسخه متنی

عبدالله جوادی آملی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

حج‏گزار بايد مراحل مزبور را پشت‏سر نهاده، به انتهاي آن برسد، ليكن اين
ادراك، تنها براي موحدان خالص و راستين حاصل مي‏شود.
خلاصه اينكه، در قرب الهي ترديدي نيست؛ از اين‏رو دعاكننده در آغاز دعا مثلاً ده بار مي‏گويد: «يا الله» بعد مي‏گويد: «يا رب» و در آخر مي‏گويد: «ربِّ». حذف حرف نداء(يا) براي آن است كه «ندا» تبديل به «نجوا» شده، «منادات» به «مناجات» مبدّل مي‏گردد. انسان در حال نجوا احساس تقرّب مي‏كند؛ زيرا خود را در محضر خدا مي‏بيند، از اين‏رو نيازي به ندا نخواهد بود.

بين خالق و مخلوق حجابي نيست

بين عبد و مولا جز همان بنده حجابي نيست:

«وأنّك لا تحتجب عن خلقك إلاّ أن تحجبهم الأعمالُ(الآمال) دونك»[1].

گرچه در اشياي مادي بين «محجوب» و «محجوب‏عنه»، «حاجبي» قرار مي‏گيرد، ليكن در معنويات، حاجبْ عين محجوب است. از اين‏رو بين خلق و خالق، حجابي جز خود خلق نيست: «ليس بينه وبين خلقه حجاب غيرخلقه»[2].

همان‏گونه كه در طليعه پيام الهام‏بخش امام خميني(قدّس‏سرّه‏الشريف) به حُجاج بيت‏الله‏الحرام آمده است[3]

[1] ـ مفاتيح الجنان، دعاي ابوحمزه ثمالي.

[2] ـ بحار، ج 3، ص 327.

[3] ـ صحيفه نور، ج 20، ص 109. طليعه آن پيام بلند كه به «پيام برائت» شهرت يافت، چنين است: «قلمها و زبانها و گفتار و نوشتارها عاجز است از شكر نعمتهاي بي‏پاياني كه نصيب عالميان شده و مي‏شود. خالقي كه با جلوه سراسر نوراني خود، عوالم غيب و شهادت و سرّ و علن را به نعمت وجود آراسته و به بركت برگزيدگانش به ما رسانده كه «الله نور السموات والأرض»(سوره نور، آيه 35) و با ظهور جميلش پرده از جمالش برافكنده كه «هو الأول والاخر والظاهر والباطن»(سوره حديد، آيه 3) و به كتب مقدس آسماني‏اش كه از حضرت غيب بر انبيايش از صفي‏الله تا خليل‏الله و از خليل‏الله تا حبيب‏الله صلوات الله و سلامه عليهم و سلّم نازل فرموده، راه وصول به كمالات و فناي در كمال مطلق را تعليم فرموده و سلوك إلي‏الله را گوشزد كرده چون كريمه «ومن يخرج‏من بيته مهاجراً إلي‏الله»(سوره نساء، آيه 100)... ».

ايشان در صفحه 625 از كتاب شريف «شرح چهل حديث»، در اين باره مي‏فرمايد: «اول شرط تحقق سير إلي‏الله خروج از بيت مظلم نفس و خودي و خودخواهي است؛ چنانچه در سفر حسّي عيني تا انسان به منزل و جايگاه خويش است، هرچه گمان مسافرت كند بگويد من مسافرم، مسافرت تحقق پيدا نكند. مسافرت شرعي [تحقق پيدا نكند] مگر به خروج از منزل و اختفاي آثار بلد، همين طور اين سفر عرفاني إلي‏الله و مهاجرت شهودي تحقق پيدا نكند مگر به خروج از بيت مظلم نفس و اختفاي آثار آن. تا جداران تعيّنات و دعوت اذان كثرت در كار است، انسان مسافر نيست؛ گمان مسافرت است و دعوي سير و سلوك است. قال تعالي: «ومن يخرج من بيته مهاجراً إلي‏الله ورسوله ثمّ يدركه الموت فقد وقع أجره علي‏الله»».

در صفحه 333 و 334 همان كتاب، مطلب نوراني مزبور را اين گونه بيان كرده‏اند: «مادامي كه حبّ نفس در دل است و انسان در بيت مظلم نفس است، مسافر إلي‏الله نيست؛ بلكه از مخلدين إلي‏الأرض است. و اوّل قدم سفر إلي‏الله ترك حبّ نفس است و قدم بر انانيت و فرق خود گذاشتن است. و ميزان در سفر همين است. و بعضي گويند يكي از معاني آيه شريفه «ومن يخرج من بيته مهاجراً إلي‏الله ورسوله ثم يدركه الموت فقد وقع أجره علي‏الله» اين است كه كسي كه خارج شد از بيت نفس و هجرت به سوي حق كرد به سفر معنوي، پس از آن او را فناي تامّ ادراك كرد اجر او بر خداي تعالي است. و معلوم است براي چنين مسافري جز مشاهده ذات مقدس و وصول به فناء حضرتش اجري لايق نيست؛ چنانچه از زبان آنها گفته شده:




  • در ضمير ما نمي‌گنجد به غير دوست كس
    هر دو عالَم را به دشمن ده كه ما را دوست بس»



  • هر دو عالَم را به دشمن ده كه ما را دوست بس»
    هر دو عالَم را به دشمن ده كه ما را دوست بس»




/ 478