ادراك، تنها براي موحدان خالص و راستين حاصل ميشود.
خلاصه اينكه، در قرب الهي ترديدي نيست؛ از اينرو دعاكننده در آغاز دعا مثلاً ده بار ميگويد: «يا الله» بعد ميگويد: «يا رب» و در آخر ميگويد: «ربِّ». حذف حرف نداء(يا) براي آن است كه «ندا» تبديل به «نجوا» شده، «منادات» به «مناجات» مبدّل ميگردد. انسان در حال نجوا احساس تقرّب ميكند؛ زيرا خود را در محضر خدا ميبيند، از اينرو نيازي به ندا نخواهد بود.
بين خالق و مخلوق حجابي نيست
بين عبد و مولا جز همان بنده حجابي نيست: «وأنّك لا تحتجب عن خلقك إلاّ أن تحجبهم الأعمالُ(الآمال) دونك»[1]. گرچه در اشياي مادي بين «محجوب» و «محجوبعنه»، «حاجبي» قرار ميگيرد، ليكن در معنويات، حاجبْ عين محجوب است. از اينرو بين خلق و خالق، حجابي جز خود خلق نيست: «ليس بينه وبين خلقه حجاب غيرخلقه»[2].همانگونه كه در طليعه پيام الهامبخش امام خميني(قدّسسرّهالشريف) به حُجاج بيتاللهالحرام آمده است[3][1] ـ مفاتيح الجنان، دعاي ابوحمزه ثمالي. [2] ـ بحار، ج 3، ص 327. [3] ـ صحيفه نور، ج 20، ص 109. طليعه آن پيام بلند كه به «پيام برائت» شهرت يافت، چنين است: «قلمها و زبانها و گفتار و نوشتارها عاجز است از شكر نعمتهاي بيپاياني كه نصيب عالميان شده و ميشود. خالقي كه با جلوه سراسر نوراني خود، عوالم غيب و شهادت و سرّ و علن را به نعمت وجود آراسته و به بركت برگزيدگانش به ما رسانده كه «الله نور السموات والأرض»(سوره نور، آيه 35) و با ظهور جميلش پرده از جمالش برافكنده كه «هو الأول والاخر والظاهر والباطن»(سوره حديد، آيه 3) و به كتب مقدس آسمانياش كه از حضرت غيب بر انبيايش از صفيالله تا خليلالله و از خليلالله تا حبيبالله صلوات الله و سلامه عليهم و سلّم نازل فرموده، راه وصول به كمالات و فناي در كمال مطلق را تعليم فرموده و سلوك إليالله را گوشزد كرده چون كريمه «ومن يخرجمن بيته مهاجراً إليالله»(سوره نساء، آيه 100)... ». ايشان در صفحه 625 از كتاب شريف «شرح چهل حديث»، در اين باره ميفرمايد: «اول شرط تحقق سير إليالله خروج از بيت مظلم نفس و خودي و خودخواهي است؛ چنانچه در سفر حسّي عيني تا انسان به منزل و جايگاه خويش است، هرچه گمان مسافرت كند بگويد من مسافرم، مسافرت تحقق پيدا نكند. مسافرت شرعي [تحقق پيدا نكند] مگر به خروج از منزل و اختفاي آثار بلد، همين طور اين سفر عرفاني إليالله و مهاجرت شهودي تحقق پيدا نكند مگر به خروج از بيت مظلم نفس و اختفاي آثار آن. تا جداران تعيّنات و دعوت اذان كثرت در كار است، انسان مسافر نيست؛ گمان مسافرت است و دعوي سير و سلوك است. قال تعالي: «ومن يخرج من بيته مهاجراً إليالله ورسوله ثمّ يدركه الموت فقد وقع أجره عليالله»». در صفحه 333 و 334 همان كتاب، مطلب نوراني مزبور را اين گونه بيان كردهاند: «مادامي كه حبّ نفس در دل است و انسان در بيت مظلم نفس است، مسافر إليالله نيست؛ بلكه از مخلدين إليالأرض است. و اوّل قدم سفر إليالله ترك حبّ نفس است و قدم بر انانيت و فرق خود گذاشتن است. و ميزان در سفر همين است. و بعضي گويند يكي از معاني آيه شريفه «ومن يخرج من بيته مهاجراً إليالله ورسوله ثم يدركه الموت فقد وقع أجره عليالله» اين است كه كسي كه خارج شد از بيت نفس و هجرت به سوي حق كرد به سفر معنوي، پس از آن او را فناي تامّ ادراك كرد اجر او بر خداي تعالي است. و معلوم است براي چنين مسافري جز مشاهده ذات مقدس و وصول به فناء حضرتش اجري لايق نيست؛ چنانچه از زبان آنها گفته شده:
در ضمير ما نميگنجد به غير دوست كس
هر دو عالَم را به دشمن ده كه ما را دوست بس»
هر دو عالَم را به دشمن ده كه ما را دوست بس»
هر دو عالَم را به دشمن ده كه ما را دوست بس»