اولاً
در روايات متعدد و معتبري وارد شده كه حجرالأسود، سنگي بهشتي و آسماني است.و ثانياً
دليل عقلي يا نقلي بر خلاف آن وجود ندارد. بنابراين، گرچه اثبات مسائل اعتقادي، كه نيازمند قطع و يقين است و نميتوان در آنها به ظن و گمان اكتفا كرد، با استناد به خبر واحد ممكن نيست، ليكن وجهي براي انكار و ردّ روايات يادشده وجود ندارد.شهادت حجرالأسود در قيامت
ويژگي ديگر حجرالأسود اين است كه همچون مسجد، در قيامت به سود عدّهاي شهادت ميدهد. بر اين اساس، اينكه در روايت آمده است: كعبه از سنگهايي تشكيل شده كه سود و زياني ندارد[1]، ناظر به سنگهاي معمولي كعبه است، نه حجرالأسود؛ زيرا اميرالمؤمنين علي(عليهالسلام) در ردّ سخن كسي كه هنگام استلام حجر ميگفت: ميدانم كه تو سود و زياني نداري، اما به خاطر محبت رسول اكرمصلي الله عليه و آله و سلم به تو، تو را دوست ميدارم، فرمود: حجرالأسود نيز در قيامت از جمله شاهدان خواهد بود: «فوالله ليبعثنهالله يوم القيامة وله لسان وشفتان فيشهد لمن وافاه»[2]. همچنين امام صادق(عليه السلام) در ردّ آن پندار، به گونهاي مؤكّد، فرمود: «كذِب ثم كذِب ثم كذب. إن للحجر لساناً ذلقا يوم القيامة يشهد لمن وافاه بالموافاة»[3].توضيحي درباره «حطيم» و «حِجر اسماعيل»
«حطيم»، فاصله ميان حجرالأسود و درِ كعبه است. چنانكه «ملتزم» نيز همين محدوده است و مقام ابراهيم(عليه السلام) كه مقابل حطيم است، قهراً روبروي ملتزم هم خواهد بود(آنچه اكنون مشهود است اينكه، مقام ابراهيم از همه اينها فاصلهدارد و مقابل تقريبي دَرِ كعبه است).
[1] ـ نهج البلاغه، خطبه 192 (قاصعه)، بند 53. [2] ـ وسائل الشيعه، ج 9، ص 405. [3] ـ همان.