ادب حضور
اهل معرفت، همراه با بيان برخي اسرار حج داستانهايي نقل كردهاند كه گرچهممكن است واقعيّت خارجي نداشته باشد، ليكن روح آنها حق است. از آن جمله اينكه: صاحبدلي با لباس ژنده و چركين به حضور صاحبمقامي باريافت. به او گفتند: با اين لباس به پيشگاه چنان مقامي رفتن عيب است. او در جواب گفت: با لباس چركين نزد بزرگي رفتن عيب نيست، بلكه با همان لباس چركين ازحضور وي برگشتن ننگ است؛ زيرا اين گونه بازگشت نشان اين است كه آنصاحبمنصب او را لايق ندانست و ردّ كرد و انعام و هديه و عطيهاي بدو نبخشيد.مراد گوينده داستان مزبور اين است كه با گناه به سوي خداوند رفتن و دست پر از گناه را به درگاه او دراز كردن ننگ نيست، بلكه اگر بر اثر گذشته ناشايست و عدم بازگشت صادقانه او، خداي سبحان وي را نپذيرد و گناهان او را نبخشد و گناهآلود از پيشگاه خدا بازگردد ننگ است.همچنين گفتهاند: عارفي به حضور صاحبمنصبي رسيد. از او پرسيدند: چه آوردهاي؟ گفت: از كسي كه به حضور بزرگي باريافته سؤال نميكنند: «چه آوردي؟» بلكه از او ميپرسند: «چه ميخواهي؟»؛ زيرا اگر چيزي داشت كه بدين جا نميآمد.هيچكس نميتواند بگويد كه من با كولهباري از تلاشها و اندوختههاي علمي و عملي به پيشگاه خدا رفتم؛ زيرا همه آنها مال اوست: (وما بكم من نعمةٍ فَمِنَ الله)[1].[1] ـ سوره نحل، آيه 53.