نيل به صفاي الهي و مروّت
سعي زائر آنگاه كه رو به جانب صفا دارد اين است كه خود را تصفيه كرده، از صفاي الهي برخوردار شود و وقتي به سوي مروه ميرود، سعي ميكند تا مروّت و مردانگي به دست آورد؛ زيرا «مروه» رمز مروّت و مردانگي، و «صفا» نشان تصفيه و تهذيب روح است.گرچه در اصلِ اين تردّد، هاجر(عليهاالسلام) براي رسيدن به آب، هفتبار از كوه صفا به مروه و از مروه به صفا آمد و ذكر «هل بالبوادي من أنيس» بر لب داشت تا آبي براي نوزادش بيابد، تا آنكه بر اثر دعاي حضرت ابراهيم(عليه السلام) هنگام اسكان و ترك همسر و فرزندش در اين سرزمين: (ربنا إنّي أسكنت من ذريتي... )[1] و نيز سوز و نيايش مادرانه هاجر، از زير پاي مبارك حضرت اسماعيل چشمه زمزم جوشيد[2] كه همچنان پس از گذشت هزاران سال ميجوشد، ليكن سرّ اين كار، همان گونه كه بيان شد، آن است كه انسان به صفا برسد و به مروّت و مردانگي بار يابد. انسان جوانمرد، ديگر دست به سوي كار ذليلانه دراز نميكند، چنانكه سرور آزادگان امام حسين(عليه السلام) فرمود: نه پاي فرار و گريز دارم، و نه دست تسليم و ذلّت به كسي خواهم داد، بلكه در ميدان مبارزه و مردانگي، شجاعانه خواهم ايستاد: «لا والله لا أعطيكم بيدي إعطاء الذليل ولا أفرّ فرار العبيد»[3].[1] ـ سوره ابراهيم، آيه 37. [2] ـ كافي، ج 4، ص 202. [3] ـ بحار، ج 44، ص 191 و در جلد 45، صفحه7 بهجاي «لاأفرّ فرار العبيد» چنين آمده است: «لاأقرّ لكم إقرار العبيد».