زبير كه امام زمان خود، يعني امام حسين و امام سجاد(عليهما السلام) را نشناخت و آن دو معصوم را تنها گذاشت و به ياريشان نشتافت، با اينكه به درون كعبه پناه برد، كعبه با همه قداستي كه داشت، براي او حرمِ امن نشد و او را پناه نداد و حَجّاجبن يوسف مهلت يافت تا با منجنيق كعبه را ويران ساخته ابنزبير را دستگير و اعدام كند.حاصل اين كه، حرمتِ كعبه به احترام ولايت و امامت است: (لا أُقسم بهذا البلد* وأنت حلٌّ بهذا البلد)[1]. از اين رو كسي كه امام خود را نشناخت و زندگي او چون مرگش جاهلي بود: «من مات ولم يعرف إمام زمانه فقد مات ميتةً جاهلية»[2]، اگر به درون كعبه نيز پناه ببرد از امن الهي برخوردار نيست؛ زيرا «لم يناد بشيء كما نودي بالولاية»[3]. توضيح بيشتر درباره ارتباط شئون گوناگون حج با ولايت، در فصل پنجم از بخش يكم گذشت.
انحصار قبله در كعبه
اهميت و جايگاه قبله، به لحاظ نشانه كيان دين و امت بودن، چنان است كه مسلمانان را «اهلقبله» مينامند، همان گونه كه به اهلقرآن معروفند. از اينرو خداي سبحان قبله را آزموني بزرگ دانسته: (وإن كانت لكبيرة)[4] و در قرآن كريمدر فاصلهاي كوتاه پنجبار درباره قبله امر كرد، كه اين شيوه بيان در سايرمسايلنادر است: (...فولّ وجهك شطْر المسجد الحرام وحيْث ما كنتم فولّواوجوهكم شطره... )[5][1] ـ سوره بلد، آيات 2 ـ 1. [2] ـ مناقب، ج 1، ص 246. [3] ـ كافي، ج 2، ص 18. [4] ـ سوره بقره، آيه 143. [5] ـ سوره بقره، آيه 144.