از اينجا به مطلب ديگر منتقل ميشويم و آن اينكه چون عبادي بودن يك وظيفه به اعتبار قصد قربت آن است و قصد قربت بدون تحقّق قرب و حصول تقرّبْ قصد به حمل اوّلي و غفلت به حمل شايع است، پس در حقيقتِ يك امر عبادي تقرّب معتبر است، چنانكه درباره نماز وارد شده است: «الصلاة قُربان كلّ تَقي»[1] و قريب به اين تعبير درباره زكات هم رسيده است[2]. حج و عمره نيز از آن جهت كه وظيفه الهيعبادي است، حتماً با تقرّب آميخته است، و تقرّب بدون سفر دروني حاصل نميشود. از اين رهگذر ميتوان مراتب نيّت قربت را در ظلّ اسفار اربعه سامان بخشيد و معرفت سالك و همّت ناسك، تعيينكننده مدارج اين سير و معارج اين سفر و معالي اين صعود و مراقي اين عروج خواهد بود.
مراتب تقرّب
برخي از فقيهان، مدارج طاعت و مراقي قربت را از بالا به پايين، چنانكه شيخانصاري(قدّسسرّه) بيان فرموده، به اين ترتيب يادآور شدهاند:
1 ـ انسان كامل، طاعت خدا و تقرب به سوي او را براي دفع خطر يا جلب فايده براي خود نميخواهد، بلكه خداوند را چون محبوب بالذات و مطاع ذاتي است قصد ميكند، نه براي احسان او تا جنبه شكر داشته باشد.
2 ـ كسي كه خدا را براي سپاس برخي نعمتهاي او ميپرستد و مقصود او از اين سپاسگزاري، افزايش نعمت نيست وگرنه از حدّ شكر خارج خواهد بود، چنانكه منظور وي از اين حقشناسي جلب فايده ديگر بهعنوان رفعت درجه و علو مقام نزد او نيست(گرچه براي او افزايش درجه حاصل ميشود).
3 ـ كسي كه براي ارتفاع مرتبه و حصول تقرّب نزد خداوند كه بهنوبه خود منفعتي است او را عبادت ميكند. اين درجه براي كساني كه براي جلب فايده
خدا را عبادت ميكنند، بالاترين مرتبه است.
[1] ـ كافي، ج 3، ص 265.
[2] ـ همان، ج 5، ص 37: «إنّ الزكاة جعلت مع الصلاة قرباناً لأهل الإسلام».