كردن بدن. در برابر آن «قعود» به معناي درماندگي و خواري و ستمپذيري قرار دارد و از همينروست كه در آيه شريفه (فضَّل الله المجاهدين بأموالهم وأنفسهم علي القاعدين درجة)[1]، جهاد و قعود دربرابر هم نهاده شده است. پس مجاهدي كه با دشمنان و نيز هواهاي خود به ستيزه برميخيزد قائم است، و آن كه با دشمنان بيروني و هواهاي دروني خويش به مصالحه ميپردازد، قاعد است.
يگانه موعظه خداوند
دين خدا در اين سخن پروردگار خلاصه ميشود: (إنَّما أعِظُكُم بواحدةٍ أن تقوموا لله). اين سخنْ مفيد حصر است، بدين معنا كه موعظتي نيست مگر با يك ويژگي و آن قيام براي خداست؛ يعني مقاومت براي احياي امر خدا و استقامت در امتثال حكم او، و اين همان است كه از آن به جهاد تعبير ميشود. بنابراين، دين الهي فقط در مجاهدت متبلور ميشود. از اين رو جهاد با هواها و دشمنان، قيام به شمار آمده و دستذلت به دشمن دادن و خود را تسليم آنان كردن و از آنها گريختن، قعود و درماندگي است.شايد سرّ تعبير از مجاهده به «قيام» اين باشد كه در بين همه احوال انسان، قيام از ديگر حالات و شئون او قويتر و حالت دفاع در آن شديدتر و عوامل دفاع و يورش در آن آمادهتر است. بنابراين، محور اصلي دينْ قيام و جهاد است آنگونه كه هيچگاه قعود و درماندگي گِرد آن را نميگيرد، چنانكه خداي سبحان ميفرمايد: (لقد أرسلنا رسلنا بالبيّنات وأنزلنا معهم الكتاب والميزان ليقوم النّاس بالقسط)[2]؛[1] ـ سوره نساء، آيه 95. [2] ـ سوره حديد، آيه 25.