مانند ردّ كردن حكم حاكم شرع و والي مسلمانان كه به فرموده امام صادق(عليه السلام) به منزله ردّ حكم امام معصوم بوده و كفر عملي است[1]. البته رد بر امام معصوم و انكار آن، كفر مذهبي است، نه كفر ديني؛ چنانكه انكار رسالت رسول اكرمصلي الله عليه و آله و سلم كفر ديني است و انكار ربوبيت خداي سبحان كفر الحادي؛ زيرا بين سُنّي و اهل كتاب و لائيكِملحد از لحاظ مذهب، دين و الحاد، فرق است.
در اين باره امام صادق(عليه السلام) فرمود: كسي كه بميرد و حج واجبش را جز به خاطر نيازمندي شديد و يا مرض سختي كه با آن توان حج را نداشته باشد و يا منع حاكمي ترك كرده باشد، به آيين يهود يا نصارا از دنيا برود: «مَنْ مات ولَمْ يحِجّ حَجَّة الإسْلام لم يَمْنَعه من ذلك حاجة تَجْحَف به، أو مَرَض لايُطيق فيه الحجّ، أو سُلطان يَمْنَعهُ فَلْيمُتْ يهوديّاً أو نصرانيّا»[2]. اين نشانه آن است كه كفر عملي، انسان را به تدريج به كافران ملحق ميكند، نه به مشركان؛ زيرا او موحدي است كه در صف اهل كتاب قرار ميگيرد.
7 ـ كلمه «غني» در آيه شريفه (ولله علي الناس حج البيت من استطاع إليه سبيلاً ومن كفر فإنّ الله غني عن العالمين)، براي اظهار بياعتنايي به تارك حج است؛ يعني خداوند سبحان نه تنها از تاركِ حج، بلكه از عالميان بينياز است، از اينرو خداوند از تركِ حج آسيب نميبيند بلكه آسيببيننده فقط همان تارك حج است.
[1] ـ وسائل الشيعه، ج1، ص23. [2] ـ همان، ج 8، ص 19. «فاء» تفريع در «فَلْيمُتْ يهودياً أو نصرانياً» نشانهاي بر فوري بودن وجوب حج است؛ زيرا هيچ كس از زمان مرگ خود آگاه نيست و هر لحظه چنان خطرِ هائلي محتمل است. از همينرو مستطيع نميتواند نايب ديگري شود؛ زيرا هيچ كس حق تأخير حج از سالاستطاعت را ندارد. اما اينكه مسلمانان پس از فتح مكه در سال هشتمهجري، با دوسال تأخير در سالدهمهجري حج گزاردند به دليل پيماني بود كه قبل از فتح مكه با مشركان منعقد كرده بودند كه وارد مكه نشوند؛ يعني بر اثر عدم استطاعتِ راه، حج بر مسلمانان واجب نبود. از اينرو پس از فتح مكه، رسول اكرمصلي الله عليه و آله و سلم در سال نهمهجري اميرالمؤمنين امام علي(عليهالسلام) را به همراه گروهي از مسلمانان به حج فرستاد و خود نيز در سال بعد حج گزارد كه به «حجةالوداع» معروف است.