از جمله نكاتي كه پژوهشگر در نصوص اين عهد الهي بر آن آگاهي مييابد و به اين امر اشاره دارد كه حج، فريادي است عليه جاهليت، اين است كه رواياتي كه در خصوص «تلبيه» ابراهيم خليل و موساي كليم و خاتمالنّبيين(عليهم أفضل صلوات المصلّين) وارد شده است بيشتر و فراوانتر از رواياتي است كه درباره پيامبران و فرستادگان ديگر نقل شده است[1].
البته ما ميان هيچ يك از پيغمبران در اصول كلي نبوت، رسالت، خلافت و...، تفاوت نميگذاريم[2] ولي خداوند برخي از آنها را بر برخي ديگر تفضيل داده[3] كه ما بر اساس همان تفاضل، به تمايز آنان معتقديم، به خصوص در طرد طاغوتها و كوبيدن فرومايگان و دفع جاهليت دروني و بيروني؛ چنانكه ابراهيم خليل(عليه السلام) طاغوتها را با جمله (اُفٍ لكم ولما تعبدون من دون الله)[4] طرد كرد و موساي كليم(عليه السلام) فرومايگان را با جمله (يا فرعون إنّي رسول من ربّ العالمين)[5] درهم كوبيد و خاتم پيغمبرانصلي الله عليه و آله و سلم جاهليت را با اين كلام كه: «أفحكم الجاهليَّة يبغون ومن أحسن من الله حكماً لقومٍ يوقنون»[6] دفع كرد.
احرام و لبيك گفتن به معناي پاسخ دادن به نداي وحي و اجابت دعوت الهي است. از اينرو حجگزاران راستين و زائران حقيقي كعبه هنگام تلبيه آنچنان به هراس عقلي بيمناك ميشدند كه رنگ آنان زرد شده، صدايشان ميگرفت، چنانكه گاه مدهوش ميشدند و ميگفتند: ميترسيم به ما گفته شود:
[1] ـ وسائل الشيعه، ج 9، ص 49 ـ 47 و 55. [2] ـ سوره بقره، آيه 285. [3] ـ سوره بقره، آيه 253. [4] ـ سوره انبياء، آيه 67. [5] ـ سوره اعراف، آيه 104. [6] ـ سوره مائده، آيه 50.