صهبای حج

عبدالله جوادی آملی

نسخه متنی -صفحه : 478/ 346
نمايش فراداده

به انسانها امر كرد تا بر گرد آن طواف كرده نام حق را زمزمه كنند و براي خود و ديگران از خدا آمرزش بخواهند و اين گونه به ملائكه عرش الهي اقتدا كرده، شباهت پيدا كنند[1]؛ زيرا فرشتگان، به ويژه پس از آزموني كه براي آنان در صحنه خلقت آدم(عليه السلام) و سجده بر او پيش آمد، بر گِرد آن حق را تسبيح و براي مؤمنان طلب آمرزش مي‏كنند[2].

طوافِ جاهلي

مشركان نيز در دوران جاهليت بر گِرد كعبه طواف مي‏كردند امّا عبادت آنها سوت و كف‏زدن بود: (ما كان صلاتهم عند البيت إلاّ مكاءً وتصدية)[3]. از آنجا كه زمزمه شرك‏آلود، بيان انساني نيست قرآن سخن آنان كه كعبه را با اذكار شرك‏آلود طواف مي‏كردند، صفير و سوت مي‏داند، نه بيان.

در فرهنگ قرآن، سخن انسان بيان است: (الرّحمن* علّم القران* خلق الإنسان* علّمه البيان)[4]. معلّم قرآن، خداي رحمان و شاگرد آن انسان است و سخن چنين انساني «بيان» است. پس آن كس كه از قرآن سهمي ندارد انسان نيست و كسي كه انسان نباشد سخن او بيان نيست و آن كه سخن او بيان نباشد كلمات او سوت و فرياد است.

كساني كه با اسرار حج آشنا نيستند اطراف كعبه‏اي مي‏گردند كه مشركان هم در جاهليت آنگاه كه بتكده بود آن را زياد طواف كرده‏اند و پس از آن نيز افراد تبهكار بر گرد آن بسيار گشته‏اند. هم‏اكنون نيز زائري كه توجهي به سرّ طواف ندارد، ممكن است حتي در آن حال مرتكب معصيت شود، چنانكه امام صادق(عليه‏السلام) فرمود: مردي در حال طواف، عمداً دست خود را بر دست برهنه زني گذارد.

[1] ـ بحار، ج 6، ص97ـ96. ر.ك: همين كتاب: ص239، پانوشت شماره2.

[2] ـ همان، ج 65، ص 77. با اشاره به آيه شريفه «الذين يحملون العرش ومن حوله يسبحون بحمد ربهم ويؤمنون به ويستغفرون للذين امنوا» (سوره‏غافر، آيه7).

[3] ـ سوره انفال، آيه 35.

[4] ـ سوره الرحمن، آيات 4 ـ 1.