در بخش ديگر، عنايت خداوند نسبت به دولت الهي و تولّد در زمان حكومت اسلامي و نجات از پيشتازان كفر و الحاد و حكمرانان خودسر و خونآشام تبيين شده است؛ آنجا كه به خداوند عرض ميكند:...معبودا!
به خاطر رأفت و مهرباني و لطف و احساني كه به من داشتي مرا در روزگار دولت پيشوايان كفر كه پيمان تو را شكستند و پيامبرانت را تكذيب كردند، به دنيا نياوردي بلكه در روزگاري به وجودم آوردي كه هدايتي كه تو آن را براي من ميسر گردانيدي و مرا در آن پديد آوردي، بر وجود من پيشي گرفته بود...:
«... لم تُخرجني لرأفتك بي ولطفك لي وإحسانك إليَّ في دولة أئمّة الكفر الّذين نقضوا عهدك وكذّبوا رسلك لكنّك أخرجتني للّذي سبق لي من الهدي الّذي له يسّرتني وفيه أنشأتني».
در بخشهايي از آن دعاي شريف، عاليترين مراحل توحيد بيان شده است. در آن بخش از دعا اين نكته به خوبي تبيين و بر آن تصريح شده است كه پيبردن به خداوند از راه آثار و آيات او همانند پيبردن به آفتاب در فضاي روشن روز به وسيله شمع كمنور است؛ زيرا ذات اقدس خداوند از هر ظاهري آشكارتر و از هر نوري نورانيتر است و هرگز غايب نشده و نميشود تا نيازي به استظهار داشته باشد و هر عارفي قبل از هر چيز اول او را مشاهده ميكند و بعد آثار او را، و آنكه خدا را رقيب و ناظر نميبيند نابيناست و....
در قسمتي از بخش پاياني دعاي عرفه كه بدان اشاره شد چنين آمده است:... معبودا! تردّد من در آثار، موجب دوري وصول و شهود ميشود. پس مرا خدمتي فرماي تا بهتو رسانَدَم. چگونه با چيزهايي كه در وجود خويش نيازمند توانَد بر تو استدلال ميشود؟