حج به خاطر تذكر خاص خود كه در عبادات ديگر كمتر يافت ميشود، موجب ميگردد كه حجگزار به شهود اموري نايل شود كه جز او كس ديگري آنها را مشاهده نكند؛ زيرا حج اگرچه بنفسه يادآور خداي سبحان است امّا آنكه به حج ميرود در برخي اوقات چنان حالت ذكري به او دست ميدهد كه غيرخدا را به فراموشي سپرده، بدان مباهات نميكند؛ چنانكه خداوند سبحان ميفرمايد: من حيث لا ترونهم)[1].
ذكر خدا، داخل در حج و مناسك آن است امّا نه به ممازجت و خارج از آن است امّا نه به مباينت. ذكر خدا مغز و جان حج است، آنسان كه فراموش كردن خدا و آيات او باعث كوري از شهود اسرار مناسك حج ميگردد و اين كوري در روز قيامت آشكار خواهد شد؛ چنانكه خداي سبحان فرمود:
(ومن أعرض عن ذكري فإنّ له معيشة ضنكا ونحشره يوم القيمة أعمي* قال ربِّ لم حشرتني أعمي وقد كنتُ بصيراً* كذلك أتتك اياتنا فنسيتها وكذلك اليوم تُنسي)[2].
اين آيات دلالت دارد بر اينكه فراموش كردن خداوند، كوري به بار ميآورد؛ همان گونه كه ياد خدا و ذكر او موجب بصيرت و بينايي ميشود. بنابراين، حجگزاري كه خداي سبحان را به ياد ميآورد به چيزي بينا ميشود كه ديگران از ديدن و شهود آن عاجز و محرومند. و شايد به همين دليل خداوند شخص حجگزار را حرم قرار داده و اِحلال(روا شمردن) او را جايز نميداند؛ او خود شعاري از شعائر الله است و تا مرتكب گناهي نشده، نور است.
به اين نكته لطيف و شگفت در آغاز حج و انجام آن اشاره شده است: خداي سبحان درباره آغاز حج فرمود:
(يا أيّها الّذين امنوا لا تُحِلُّوا شعائر الله ولا الشَّهر الحرام ولا الهَدي ولا القلائد ولا امّين البيت الحرام يبتغون فضلاً من ربّهم ورضواناً)[3].
[1] ـ سوره اعراف، آيه 27. [2] ـ سوره طه، آيات 126ـ124. [3] ـ سوره مائده، آيه 2.