صهبای حج

عبدالله جوادی آملی

نسخه متنی -صفحه : 478/ 80
نمايش فراداده

«لا أعطيكم بيدي إعطاء الذليل ولا أفّر فرار العبيد»[1] و كسي كه جان خود را در راه خدا فدا كرد تا بندگان خدا از جهالت و سرگشتگي ضلالت رهايي بخشد: «وبذل مُهجته فيك ليستنقذ عبادك من الجهالة وحيرة الضلالة»[2] و كسي كه به ريسمان محكم و ناگسستني خداوند چنگ زد و از غير خدا با اين فرمايش گرانبهاي خود بريد كه اگر مرا در دنيا پناهگاه و جايگاهي نباشد، باز هم با يزيد بن معاويه بيعت نخواهم كرد: «والله لو لم يكن ملجأ ولا مأوي لما بايعت يزيدبن معاوية»[3].

تذكّر: حجّاج مانند ابن‏زبير جرثومه حق‏نشناس و عنصر ضدولايت بود و هر دو در براندازي نظام ولائي اهل‏بيت(عليهم السلام) كوشا بودند و در خصوص دستگيري ابن‏زبير تخاصم آنها فقط براي حطام دنيا بود نه براي اينكه ابن‏زبير حضرت سيدالشهداء و نيز حضرت سجاد(عليهماالسلام) را ياري نكرد.

از اين حادثه، قدر امام و حرمت ولايت و عزّت خلافت الهي به خوبي دانسته مي‏شود؛ چنانكه با تحليل عقلي، قدر حق و نورانيّت و جمال و جلال و كبريا و مشيّت او كه مستولي بر همه موجودات است و قدرت او كه بر همه چيز پرتو افكنده، به نيكي شناخته مي‏شود. حرمتهايي كه براي حرم و بلد امين است به كعبه و از كعبه به امامي كه خداوند او را به ولايت برگزيده منتهي مي‏شود و از او به حقّ‏مطلق، يعني خداوندي كه موجودات در پيشگاه او خاضعند منتهي مي‏شود.پس اگر خداي سبحان ظالمي را مهلت داد تا خانه كعبه را ويران كند، مضمون آيه شريفه (ومن يرد فيه بإلحاد بظلم نذقه من عذاب أليم)[4] نقض نشده است.

[1] ـ بحار، ج 44، ص 199. در جاي ديگر به جاي «ولاأفرّ فرار العبيد»، چنين آمده است: «ولاأقرّ لكم إقرار العبيد»

(بحار، ج45، ص7).

[2] ـ مفاتيح الجنان، زيارت اربعين.

[3] ـ بحار، ج44، ص 329.

[4] ـ سوره حج، آيه 25.