دیوان شمس

مولانا جلال الدین محمد بلخی

نسخه متنی -صفحه : 3704/ 105
نمايش فراداده

غزليات

  • خبر كن اى ستاره يار ما را خبر كن آن طبيب عاشقان را بگو شكرفروش شكرين را اگر در سر بگردانى دل خود پس اندر عشق دشمن كام گردم اگر چه دشمن ما جان ندارد اگر گل بر سرستت تا نشويى بيا اى شمس تبريزى نير بيا اى شمس تبريزى نير
  • كه دريابد دل خون خوار ما را كه تا شربت دهد بيمار ما را كه تا رونق دهد بازار ما را نه دشمن بشنود اسرار ما را كه دشمن مي نپرسد كار ما را بسوزان جان دشمن دار ما را بيار و بشكفان گلزار ما را بدان رخ نور ده ديدار ما را بدان رخ نور ده ديدار ما را