دیوان شمس
مولانا جلال الدین محمد بلخی
نسخه متنی -صفحه : 3704/ 125
نمايش فراداده
غزليات
-
ساقى تو شراب لامكان را
بفزا كه فزايش روانى
يك بار دگر بيا درآموز
چون چشمه بجوش از دل سنگ
عشرت ده عاشقان مى را
نان معماريست حبس تن را
بستم سر سفره زمين را
بربند دو چشم عيب بين را
تا مسجد و بتكده نماند خاموش كه آن جهان خاموش
خاموش كه آن جهان خاموش
-
آن نام و نشان بي نشان را
سرمست و روانه كن روان را
ساقى گشتن تو ساقيان را
بشكن تو سبوى جسم و جان را
حسرت ده طالبان نان را
مى بارانيست باغ جان را
بگشا سر خم آسمان را
بگشاى دو چشم غيب دان را
تا نشناسيم اين و آن را در بانگ درآرد اين جهان را
در بانگ درآرد اين جهان را