دیوان شمس
مولانا جلال الدین محمد بلخی
نسخه متنی -صفحه : 3704/ 126
نمايش فراداده
غزليات
-
گفتى كه گزيده اى تو بر ما
حاجت بنگر مگير حجت
بگذار مرا كه خوش بخسپم
اى عشق تو در دلم سرشته
وى صورت تو درون چشمم
دارى سر ما سرى بجنبان
آن وعده كه كرده اى مرا دوش
گر دست نمي رسد به خورشيد خورشيد و هزار همچو خورشيد
خورشيد و هزار همچو خورشيد
-
هرگز نبدست اين مفرما
بر نقد بزن مگو كه فردا
در سايه ات اى درخت خرما
چون قند و شكر درون حلوا
مانند گهر ميان دريا
تو نيز بگو زهى تماشا
كو زهره كه تا كنم تقاضا
از دور همي كنم تمنا در حسرت تست اى معلا
در حسرت تست اى معلا