دیوان شمس
مولانا جلال الدین محمد بلخی
نسخه متنی -صفحه : 3704/ 2212
نمايش فراداده
غزليات
-
ز من و تو شررى زاد در اين دل ز چنان رو
ز همان رو كه زد آتش ز همان رو كشد آتش
همه عشاق كه مستند ز چه رو ديده ببستند
نبود روى از اين سو همه پشت است از اين سو به يكى لحظه چريدند همه جان ها و پريدند
به يكى لحظه چريدند همه جان ها و پريدند
-
كه خطا بود از اين رو و صواب است از آن رو
ز همان روى كه مردم كندم زنده همان رو
كه بدانند كه بي چشم توان ديد به جان رو
كه نگنجيد در اين حد و نه در جان و مكان رو كه نبايد كه ز نقصان شود از چشم نهان رو
كه نبايد كه ز نقصان شود از چشم نهان رو