دیوان شمس
مولانا جلال الدین محمد بلخی
نسخه متنی -صفحه : 3704/ 694
نمايش فراداده
غزليات
-
جانى كه ز نور مصطفى زاد
هرگز ماهى سباحت آموخت
خارى كه ز گلبن طرب رست
دورست رواق هاى شادى
زين چار بسيط چون چليپا
زان سو فلكيست نيك روشن
كمتر بخشش دو چشم بخشد
با ديده جان چو واپس آيى
بينى تو و ديگران نبينند
در هر ابرى هزار خورشيد
تختى بنهى به قصر مردان بويى ببرى ز شمس تبريز
بويى ببرى ز شمس تبريز
-
با او تو مگو ز داد و بيداد
آزادى جست سرو آزاد
گلزار به روى او شود شاد
از آتش و آب و خاك و از باد
تركيب موحدان برون باد
زان سو ملكيست بسته مرصاد
بينا و حكيم و تيز و استاد
در عالم آب و گل به ارشاد
هر سو نورى به رسم ميلاد
در هر ويران بهشت آباد
هم خيمه زنى به بام اوتاد كو را است ملك مطيع و منقاد
كو را است ملك مطيع و منقاد