رهیافت های نظری بر انقلاب اسلامی (مجموعه مقالات)

حاتم قادری، محمدهادی سمتی، غلام حیدر ابراهیم بای سلامی، سعید ارجمند، ناصر هادیان، تدا اسکاچپول، رابرت دی. لی، علی رجبلو، حمیرا مشیرزاده، سعید حجاریان، جان فوران، احمد گل محمدی، رضا رضائی؛ ترجمه: عباس زارع، محسن امین زاده، مهرداد وحدتی دانشمند؛ گردآوری: عبدالوهاب فراتی

نسخه متنی -صفحه : 81/ 36
نمايش فراداده

2. فرجام گرايى انقلاب اسلامى(111)

الف. الزام خواهى اخلاقى (Moral Rigorism) و جستجوى اصالت فرهنگى

اين حقيقت كه جنبش هاى اجتماعى همگرا، واكنش هايى به انقطاع اجتماعى و بى نظمى هنجارى اند، برجستگى جستجوى آنان براى اصالت فرهنگى و الزام خواهى اخلاقى را تبيين مى كند. مى توان مدعى شد كه انقلاب اسلامى نظير برخى انقلابها، درباره خود به زبان فرهنگى ـ و نه اقتصادى ـ انديشيد و خود را موكداً بدين لحن يافت. حتى زمانى كه بصراحت كنونى سخن نمى گفت، نظير "انقلاب فرهنگى اسلامى"، در تقابل با غربگرايى و الحاد شرقى و ضمن بستن دانشگاهها ـ در بهار 1359 ـ اين امر به خوبى مشهود است. از گاه انقلاب بدين سو، نظام قضايى غير دينى، به طور منظم اسلامى شده، حقوق الهى شيعى مدون گشته، و اخلاقيات اسلامى ـ و پوشش زنان ـ از سوى گروههايى ويژه به نحو جدى اعمال شده است. طبعاً افراد و گروهاى منقطع و سرگشته، قادر نخواهند بود بدون احياى نظمى اخلاقى، در يك جامعه فراگير توفيقمندانه به هم گرايند. بدينسان اخلاق گرايى شديد انقلابيون اسلامى در واكنش به بى بند و بارى اخلاقى و بى نظمى ايران پهلوى، مى تواند همچون اخلاق گرايى پاك ادينان، پاسخى به بى نظمى دوران انتقال، تلقى شود. گرايش امام خمينى به ريشه كن سازى آلايش فرهنگى غربى از طريق استقرار نظم اخلاقى اسلامى در اين راستا قابل تفسير است.