دو توجيه براى استيعاب نكره (با آنكه قيد وحدت درنكره ماخوذ است):
1. سياق، نكره را از نكره بودن خارج و آن را براى اطلاق شمولى صالح مى كند و قرينه حكمت هم شمول را مى رساند.
2. دلالتش بر شمول عقلى است، نه لفظى. زيرا نهى مستدعى اعدام متعلّقش است و نكره با وجود يك فرد هم منعدم نمى شود; ولى اين دلالت شمولى به معناى تعدد و تكثر حكم نيست بلكه به مقام امتثال مربوط است (صاحب كفايه) (همان ص 159).
1. مطابقى: منطوق كلام
2. التزامى: مفهوم كلام، دال بر انتفاى طبيعى حكم در منطوق، با انتفاى بعضى قيود ماخوذ در مدلول مطابقى، به جهت وجود ربط خاصى بين طبيعى حكم و قيودش.
1. ربط منتفى كننده شخص حكم مثل اذا جاء زيد فاكرمه كه شخص اكرامِ مربوط به مجى ء را منتفى مى كند.
2. ربط منتفى كننده طبيعى حكم، به جهت وجود دو ركن: اوّل، يعنى رابطه انحصارى بين شرط و جزاء و دوّم، وابستگى طبيعى حكم - نه شخص حكم - به آن علت منحصر.