نقدی بر فلسفه ارسطوئی و غرب

سید محمدرضا علوی سرشکی، ابراهیم ثقفی، عباس طباطبایی، مجید حبیبیان، مجدالدین تجرد، ذاکرحسین جعفری کشمیری

نسخه متنی -صفحه : 75/ 36
نمايش فراداده

دفتر دوم : منطق و فلسفه دكارت

مقدمه:

رنه دكارت فيلسوف، رياضى دان، فيزيك دان فرانسوى و پايه گذار فلسفه جديد در سال 1596 ميلادى متولد شد.

او در هشت سالگى به مدرسه رافلس رفت و منطق ارسطوئى و فلسفه قديم و رياضيات را در آنجا آموخت.

وى بعدها در رياضيات داراى كشفيات و ابتكارات قابل توجهى شد.

به عنوان مثال صفحه مختصات از ابتكارات اوست.

او در عصرى مى زيست كه دوران قرون وسطى و حاكميت كليسا و فلسفه قديم به پايان رسيده بود.

با پيشرفت هاى علم و آگاهى، ديگر منطق ارسطوئى حافظ فكر از خطا شناخته نمى شد؛ به خصوص با كشفيات جديد در نجوم، توسط كوپرنيك، كپلر و گاليله، و نيز اختراع تلسكوپ و پيشرفت فيزيك و شيمى و... خطاى گفته هاى ارسطو و افلاطون نسبت به محوريت كره زمين و محدود بودن افلاك آشكار شد.

همچنين ادعاى محدود و عاقل بودن افلاك، قديم بودن آنها و نيز دسته بندى موجودات به مقولات دهگانه و ادعاى شناخت حقيقت عالم و كنه ماهيت موجودات، ديگر پذيرفتنى نبود؛ بلكه حتى ريشه اى ترين اصول فلسفه قديم هم زير سؤال بود.

در نتيجه چنين خلأ فلسفى شكاكيت تعميم و رونق يافت.

شاهد بر اين مطلب تأليف و نشر كتاب هايى در آن عصر بود كه فلسفه قديم را جهل آموختنى مى ناميدند.

گفته مى شد در فلسفه معلومى وجود ندارد، يا اين كه خدا و اخلاق قابل اثبات نيست.