غزلیات
مصلح الدین سعدی شیرازی
نسخه متنی -صفحه : 670/ 314
نمايش فراداده
-
برآمد باد صبح و بوى نوروز
مبارك بادت اين سال و همه سال
چو آتش در درخت افكند گلنار
چو نرگس چشم بخت از خواب برخاست
بهارى خرمست اى گل كجايى
جهان بى ما بسى بودست و باشد
نكويى كن كه دولت بينى از بخت
منه دل بر سراى عمر سعدى دريغا عيش اگر مرگش نبودى
دريغا عيش اگر مرگش نبودى
-
به كام دوستان و بخت پيروز
همايون بادت اين روز و همه روز
دگر منقل منه آتش ميفروز
حسدگو دشمنان را ديده بردوز
كه بينى بلبلان را ناله و سوز
برادر جز نكونامى ميندوز
مبر فرمان بدگوى بدآموز
كه بر گنبد نخواهد ماند اين گوز دريغ آهو اگر بگذاشتى يوز
دريغ آهو اگر بگذاشتى يوز