غزلیات نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

غزلیات - نسخه متنی

مصلح الدین سعدی شیرازی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید





  • بزرگ دولت آن كز درش تو آيى باز
    رخى كز او متصور نمي شود آرام
    در دو لختى چشمان شوخ دلبندت
    اگر تو را سر ما هست يا غم ما نيست
    شراب وصل تو در كام جان من ازليست
    دلى كه بر سر كوى تو گم كنم هيهات
    تو را هرآينه بايد به شهر ديگر رفت
    عوام خلق ملامت كنند صوفى را
    اگر حلاوت مستى بدانى اى هشيار گرت چو سعدى از اين در نواله اى بخشند
    گرت چو سعدى از اين در نواله اى بخشند



  • بيا بيا كه به خير آمدى كجايى باز
    چرا نمودى و ديگر نمي نمايى باز
    چه كرده ام كه به رويم نمي گشايى باز
    من از تو دست ندارم به بي وفايى باز
    هنوز مستم از آن جام آشنايى باز
    كه جز به روى تو بينم به روشنايى باز
    كه دل نماند در اين شهر تا ربايى باز
    كز اين هوا و طبيعت چرا نيايى باز
    به عمر خود نبرى نام پارسايى باز برو كه خو نكنى هرگز از گدايى باز
    برو كه خو نكنى هرگز از گدايى باز


/ 670