غزلیات نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

غزلیات - نسخه متنی

مصلح الدین سعدی شیرازی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید





  • چون برآمد ماه روى از مطلع پيراهنش
    تا چه خواهد كرد با من دور گيتى زين دو كار
    هر كه معلومش نمي گردد كه زاهد را كه كشت
    گر چمن گويد مرا همرنگ رويش لاله ايست
    ماه و پروينش نيارم گفت و سرو و آفتاب
    آستين از چنگ مسكينان گرفتم دركشد
    من سبيل دشمنان كردم نصيب عرض خويش
    گر تنم مويى شود از دست جور روزگار
    تا چه رويست آن كه حيران مانده ام در وصف او
    بعد از اين اى يار اگر تفصيل هشياران كنند لايق سعدى نبود اين خرقه تقوا و زهد
    لايق سعدى نبود اين خرقه تقوا و زهد



  • چشم بد را گفتم الحمدى بدم پيرامنش
    دست او در گردنم يا خون من در گردنش
    گو سرانگشتان شاهد بين و رنگ ناخنش
    از قفا بايد برون كردن زبان سوسنش
    لطف جان در جسم دارد جسم در پيراهنش
    چون تواند رفت و چندين دست دل در دامنش
    دشمن آن كس در جهان دارم كه دارد دشمنش
    بر من آسانتر بود كسيب مويى بر تنش
    صبحى از مشرق همي تابد يكى از روزنش
    گر در آن جا نام من بينى قلم بر سر زنش ساقيا جامى بده وين جامه از سر بركنش
    ساقيا جامى بده وين جامه از سر بركنش


/ 670