غزلیات نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

غزلیات - نسخه متنی

مصلح الدین سعدی شیرازی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید





  • نه تو گفتى كه به جاى آرم و گفتم كه نيارى
    زخم شمشير اجل به كه سر نيش فراقت
    تن آسوده چه داند كه دل خسته چه باشد
    كس چنين روى ندارد تو مگر حور بهشتى
    عرقت بر ورق روى نگارين به چه ماند
    طوطيان ديدم و خوشتر ز حديت نشنيدم
    اى خردمند كه گفتى نكنم چشم به خوبان
    آرزو مي كندم با تو شبى بودن و روزى
    هم اگر عمر بود دامن كامى به كف آيد سعدى آن طبع ندارد كه ز خوى تو برنجد
    سعدى آن طبع ندارد كه ز خوى تو برنجد



  • عهد و پيمان و وفادارى و دلبندى و يارى
    كشتن اوليتر از آن كم به جراحت بگذارى
    من گرفتار كمندم تو چه دانى كه سوارى
    وز كس اين بوى نيايد مگر آهوى تتارى
    همچو بر خرمن گل قطره باران بهارى
    شكرست آن نه دهان و لب و دندان كه تو دارى
    به چه كار آيدت آن دل كه به جانان نسپارى
    يا شبى روز كنى چون من و روزى به شب آرى
    كه گل از خار همي آيد و صبح از شب تارى خوش بود هر چه تو گويى و شكر هر چه تو بارى
    خوش بود هر چه تو گويى و شكر هر چه تو بارى


/ 670