غزلیات نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

غزلیات - نسخه متنی

مصلح الدین سعدی شیرازی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید





  • جانان هزاران آفرين بر جانت از سر تا قدم
    خورشيد بر سرو روان ديگر نديدم در جهان
    گفتم چو طاووسى مگر عضوى ز عضوى خوبتر
    چندان كه مي بينم جفا اميد مي دارم وفا
    آخر نگاهى بازكن وان گه عتاب آغاز كن
    چون دل ببردى دين مبر هوش از من مسكين مبر
    خارست و گل در بوستان هرچ او كند نيكوست آن
    او رفت و جان مي پرورد اين جامه بر خود مي درد مي زد به شمشير جفا مي رفت و مي گفت از قفا
    مي زد به شمشير جفا مي رفت و مي گفت از قفا



  • صانع خدايى كاين وجود آورد بيرون از عدم
    وصفت نگنجد در بيان نامت نيايد در قلم
    مي بينمت چون نيشكر شيرينى از سر تا قدم
    چشمانت مي گويند لا ابروت مي گويد نعم
    چندان كه خواهى ناز كن چون پادشاهان بر خدم
    با مهربانان كين مبر لاتقتلوا صيد الحرم
    سهلست پيش دوستان از دوستان بردن ستم
    سلطان كه خوابش مي برد از پاسبانانش چه غم سعدى بناليدى ز ما مردان ننالند از الم
    سعدى بناليدى ز ما مردان ننالند از الم


/ 670