غزلیات نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

غزلیات - نسخه متنی

مصلح الدین سعدی شیرازی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید





  • عيب ياران و دوستان هنرست
    مهر مهر از درون ما نرود
    چه توان گفت در لطافت دوست
    آن كه منظور ديده و دل ماست
    هر كسى گو به حال خود باشد
    تو كه در خواب بوده اى همه شب
    آدمى را كه جان معنى نيست
    ما پراكندگان مجموعيم
    برگ تر خشك مي شود به زمان
    جان شيرين فداى صحبت يار
    اين قدر دون قدر اوست وليك
    پرده بر خود نمي توان پوشيد
    سعدى از بارگاه قربت دوست ما سر اينك نهاده ايم به طوع
    ما سر اينك نهاده ايم به طوع



  • سخن دشمنان نه معتبرست
    اى برادر كه نقش بر حجرست
    هر چه گويم از آن لطيفترست
    نتوان گفت شمس يا قمرست
    اى برادر كه حال ما دگرست
    چه نصيبت ز بلبل سحرست
    در حقيقت درخت بي مرست
    يار ما غايبست و در نظرست
    برگ چشمان ما هميشه ترست
    شرم دارم كه نيك مختصرست
    حد امكان ما همين قدرست
    اى برادر كه عشق پرده درست
    تا خبر يافتست بي خبرست تا خداوندگار را چه سرست
    تا خداوندگار را چه سرست


/ 670