غزلیات نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

غزلیات - نسخه متنی

مصلح الدین سعدی شیرازی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید





  • اگرم حيات بخشى و گرم هلاك خواهى
    من اگر هزار خدمت بكنم گناهكارم
    به كسى نمي توانم كه شكايت از تو خوانم
    تو به آفتاب مانى ز كمال حسن طلعت
    من اگر چنان كه نهيست نظر به دوست كردن
    به خداى اگر به دردم بكشى كه برنگردم
    منم اى نگار و چشمى كه در انتظار رويت
    و گر اين شب درازم بكشد در آرزويت
    غم عشق اگر بكوشم كه ز دوستان بپوشم خضرى چو كلك سعدى همه روز در سياحت
    خضرى چو كلك سعدى همه روز در سياحت



  • سر بندگى به حكمت بنهم كه پادشاهى
    تو هزار خون ناحق بكنى و بى گناهى
    همه جانب تو خواهند و تو آن كنى كه خواهى
    كه نظر نمي تواند كه ببيندت كه ماهى
    همه عمر توبه كردم كه نگردم از مناهى
    كسى از تو چون گريزد كه تواش گريزگاهى
    همه شب نخفت مسكين و بخفت مرغ و ماهى
    نه عجب كه زنده گردم به نسيم صبحگاهى
    سخنان سوزناكم بدهد بر آن گواهى نه عجب گر آب حيوان به درآيد از سياهى
    نه عجب گر آب حيوان به درآيد از سياهى


/ 670