گفتم مگر به خواب ببينم خيال دوست مردم هلال عيد بديدند و پيش ما ما را دگر به سرو بلند التفات نيست زان بيخودم كه عاشق صادق نباشدش اى خواب گرد ديده سعدى دگر مگرد
اى خواب گرد ديده سعدى دگر مگرد
اينك على الصباح نظر بر جمال دوست عيدست و آنك ابروى همچون هلال دوست از دوستى قامت بااعتدال دوست پرواى نفس خويشتن از اشتغال دوست يا ديده جاى خواب بود يا خيال دوست
يا ديده جاى خواب بود يا خيال دوست