غزلیات نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

غزلیات - نسخه متنی

مصلح الدین سعدی شیرازی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید





  • دلم تا عشقباز آمد در او جز غم نمي بينم
    دمى با همدمى خرم ز جانم بر نمي آيد
    مرا رازيست اندر دل به خون ديده پرورده
    قناعت مي كنم با درد چون درمان نمي يابم
    خوشا و خرما آن دل كه هست از عشق بيگانه
    نم چشم آبروى من ببرد از بس كه مي گريم كنون دم دركش اى سعدى كه كار از دست بيرون شد
    كنون دم دركش اى سعدى كه كار از دست بيرون شد



  • دلى بى غم كجا جويم كه در عالم نمي بينم
    دمم با جان برآيد چون كه يك همدم نمي بينم
    وليكن با كه گويم راز چون محرم نمي بينم
    تحمل مي كنم با زخم چون مرهم نمي بينم
    كه من تا آشنا گشتم دل خرم نمي بينم
    چرا گريم كز آن حاصل برون از نم نمي بينم به اميد دمى با دوست وان دم هم نمي بينم
    به اميد دمى با دوست وان دم هم نمي بينم


/ 670