غزلیات نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

غزلیات - نسخه متنی

مصلح الدین سعدی شیرازی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید





  • آن شكرخنده كه پرنوش دهانى دارد
    به تماشاى درخت چمنش حاجت نيست
    كافران از بت بي جان چه تمتع دارند
    ابرويش خم به كمان ماند و قد راست به تير
    علت آنست كه وقتى سخنى مي گويد
    حجت آنست كه وقتى كمرى مي بندد
    اى كه گفتى مرو اندر پى خون خواره خويش
    عشق داغيست كه تا مرگ نيايد نرود سعديا كشتى از اين موج به در نتوان برد
    سعديا كشتى از اين موج به در نتوان برد



  • نه دل من كه دل خلق جهانى دارد
    هر كه در خانه چنو سرو روانى دارد
    بارى آن بت بپرستند كه جانى دارد
    كس نديدم كه چنين تير و كمانى دارد
    ور نه معلوم نبودى كه دهانى دارد
    ور نه مفهوم نگشتى كه ميانى دارد
    با كسى گوى كه در دست عنانى دارد
    هر كه بر چهره از اين داغ نشانى دارد كه نه بحريست محبت كه كرانى دارد
    كه نه بحريست محبت كه كرانى دارد


/ 670