غزلیات نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

غزلیات - نسخه متنی

مصلح الدین سعدی شیرازی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید





  • چه باز در دلت آمد كه مهر بركندى
    ز حد گذشت جدايى ميان ما اى دوست
    بود كه پيش تو ميرم اگر مجال بود
    درى به روى من اى يار مهربان بگشاى
    مرا و گر همه آفاق خوبرويانند
    هزار بار بگفتم كه چشم نگشايم
    مگر در آينه بينى و گر نه در آفاق
    حدي سعدى اگر كائنات بپسندند مرا چه بندگى از دست و پاى برخيزد
    مرا چه بندگى از دست و پاى برخيزد



  • چه شد كه يار قديم از نظر بيفكندى
    هنوز وقت نيامد كه بازپيوندى
    و گر نه بر سر كويت به آرزومندى
    كه هيچ كس نگشايد اگر تو دربندى
    به هيچ روى نمي باشد از تو خرسندى
    به روى خوب وليكن تو چشم مي بندى
    به هيچ خلق نپندارمت كه مانندى
    به هيچ كار نيايد گرش تو نپسندى مگر اميد به بخشايش خداوندى
    مگر اميد به بخشايش خداوندى


/ 670