غزلیات نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

غزلیات - نسخه متنی

مصلح الدین سعدی شیرازی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید





  • هر كه سوداى تو دارد چه غم از هر كه جهانش
    آن پى مهر تو گيرد كه نگيرد پى خويشش
    هر كه از يار تحمل نكند يار مگويش
    چون دل از دست به درشد مل كره توسن
    به جفايى و قفايى نرود عاشق صادق
    خفته خاك لحد را كه تو ناگه به سر آيى
    شرم دارد چمن از قامت زيباى بلندت
    گفتم از ورطه عشقت به صبورى به درآيم
    عهد ما با تو نه عهدى كه تغير بپذيرد
    چه گنه كردم و ديدى كه تعلق ببريدى
    نرسد ناله سعدى به كسى در همه عالم گر فلاطون به حكيمى مرض عشق بپوشد
    گر فلاطون به حكيمى مرض عشق بپوشد



  • نگران تو چه انديشه و بيم از دگرانش
    وان سر وصل تو دارد كه ندارد غم جانش
    وان كه در عشق ملامت نكشد مرد مخوانش
    نتوان بازگرفتن به همه شهر عنانش
    مژه بر هم نزند گر بزنى تير و سنانش
    عجب ار بازنيايد به تن مرده روانش
    كه همه عمر نبودست چنين سرو روانش
    باز مي بينم و دريا نه پديدست كرانش
    بوستانيست كه هرگز نزند باد خزانش
    بنده بى جرم و خطايى نه صوابست مرانش
    كه نه تصديق كند كز سر درديست فغانش عاقبت پرده برافتد ز سر راز نهانش
    عاقبت پرده برافتد ز سر راز نهانش


/ 670