غزلیات نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

غزلیات - نسخه متنی

مصلح الدین سعدی شیرازی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید





  • جمعى كه تو در ميان ايشانى
    اى ذات شريف و شخص روحانى
    خرم تن آن كه با تو پيوندد
    من نيز به خدمتت كمر بندم
    بر خوان تو اين شكر كه مي بينم
    هر جا كه تو بگذرى بدين خوبى
    هرك اين سر دست و ساعدت بيند
    من جسم چنين نديده ام هرگز
    بر ديده من برو كه مخدومى
    من سر ز خط تو بر نمي گيرم
    اين گرد كه بر رخست مي بينى
    دودى كه بيايد از دل سعدى مي گويد و جان به رقص مي آيد
    مي گويد و جان به رقص مي آيد



  • زان جمع به دربود پريشانى
    آرام دلى و مرهم جانى
    وان حلقه كه در ميان ايشانى
    باشد كه غلام خويشتن خوانى
    بى فايده اى مگس كه مي رانى
    كس شك نكند كه سرو بستانى
    گر دل ندهد به پنجه بستانى
    چندان كه قياس مي كنم جانى
    پروانه به خون بده كه سلطانى
    ور چون قلمم به سر بگردانى
    وان درد كه در دلست مي دانى
    پيداست كه آتشيست پنهانى خوش مي رود اين سماع روحانى
    خوش مي رود اين سماع روحانى


/ 670